دکتر معصومه ذکی پور متخصص روانشناسی سلامت: تبیین و بنیان خانواده
  • فرهنگی

  • خرداد 25، 1400 - 09:17


دکتر معصومه ذکی پور متخصص روانشناسی سلامت:
تبیین و بنیان خانواده

قبل از خواندن این نوشتار لطفاً به این سوالات پاسخ دهید.
آیا در حال حاضر در خانواده تان احساس خوشی می کنید؟
آیا احساس می کنید که افراد دیگری که به آنها عشق می ورزید و دوستشان دارید (مثل همسر فرزند و دوستان) شما را متقابلاً دوست دارند.؟
آیا عضوی از خانواده شما بودن خوشایند و هیجان انگیز است.؟
پیش بینی می کنید وقتی به سالمندی رسیدید از کیفیت زندگی خوبی برخوردار خواهید بود؟
اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت است نیازی به مطالعه این نوشتار نیست، است اما اگر پاسخ شما منفی است ادامه این مطلب را بخوانید؛
برای اینکه بتوانید به سوالات بالا پاسخ مثبت بدهید، لازم است از اکنون روی رابطه خانوادگی خود سرمایه گذاری کنید . غالباً همه ما با عشق ازدواج میکنیم صاحب فرزند می شویم و پس از مدتی دیر یا زود دچار احساس خستگی ، عدم لذت از روابط خانوادگی و... می‌شویم، اگرچه با گذشت زمان معمولاً خانواده رشد می کند، از لحاظ اقتصادی به ثبات بیشتری می رسد، اما از لحاظ عاطفی و کیفیت رابطه افت شدیدی پیدا می کند چرا چنین چرخه ای  بر خانواده ها حاکم می شود؟
شاید یکی از پاسخ ها این باشد که ما اشتباه سرمایه‌گذاری می‌کنیم. پژوهش‌های متعددی نشان داده‌اند که دستاوردهای مالی ،پیشرفت های شغلی، شهرت، داشتن خانه بزرگتر و وسایل پر زرق و برق نمی توانند احساس شادکامی و خوشبختی را برای انسانها به وجود بیاورند. متاسفانه بیشتر زوجین پس از تشکیل خانواده به دنبال دستیابی به موفقیت در این زمینه‌ها هستند، غالباً فرصت و وقت و انرژی کافی برای تقویت رابطه عاطفی خویش ندارند و پس از مدتی متوجه می شوند عشق و علاقه در خانواده شان بی‌جان و بی‌رمق شده و از روابط خویش لذت نمی برند. اما چگونه می توان خانواده را از این سرنوشت نجات داد، با سرمایه گذاری عاطفی بر روی روابط زوجین و سپس والد و فرزندی می‌توان از این سرنوشت شوم نجات پیدا کرد.
حتما سوال می‌کنید که چطور می توان روی رابطه سرمایه گذاری کرد از ابتدای ازدواج زوج باید محدوده ها و مرزها را تعیین کند، اینکه تا چه حد هر یک از زوجین می توانند به طور مستقل و خودمختار عمل کنند؟ مشخص کنند چرا که در قدرت در خانواده به چه نحو است؟ تا چه درجه ای تصمیمات را با هم
 می گیرند ؟ یا چه کسی نفوذ بیشتری بر تصمیم نهایی دارد؟
برای داشتن یک رابطه خوب نیازمند دو نوع سرمایه گذاری هستیم؛
۱_ سرمایه گذاری ابزاری، که شامل انجام کارهای منزل ،حمایت مالی و اقتصادی، روابط با دوستان و فامیل است.
۲_سرمایه گذاری عاطفی، که شامل تبادل نظر و حرف زدن درباره موضوعات مختلف و یا احساسات و ترس ها و نگرانی ها و آرزوها است.
در واقع عشق ورزی بین زوجین زمانی می‌تواند به بالندگی برسد که هر یک از زوجین خودخواهی در رابطه را کنار بگذارند نیازها خواسته ها و آرزوهای طرف مقابل را در نظر بگیرند ، از ویژگی‌های خانواده‌های خوشبخت این است که آنها در اینجا و اکنون زندگی می‌کنند نگرانی های بی مورد در مورد آینده و یا مرور وقایع تلخ گذشته را کنار می‌گذارند در واقع هر انسانی که بتواند این پرسش را در مواجهه با مشکلات و موقعیت‌های مختلف از خودش بپرسد و پاسخ بدهد می‌تواند به شادکامی بیشتری برسد« اینجا و اکنون برای رسیدن به خواسته هایم چه کارهایی می توانم بکنم؟»
پاسخ به این سوال ما را از پیدا کردن مقصر، واکاوی گذشته، سپردن زندگی به دست تقدیر و نگرانی آینده رها می کند و می توانیم در لحظه تصمیم مناسبی برای برطرف شدن مشکلات اتخاذ کنیم.
گذراندن وقت کیفی با هم نیز از ویژگی‌های زوجین شادکام است ،اما این گذراندن وقت باید از کیفیت لازم  برخوردار باشد، متاسفانه غالباً مفهوم گذراندن وقت فقط با حرف زدن ،غذا خوردن و داشتن رابطه جنسی اشتباه گرفته می شود . اگر قرار است ما با هم وقت کیفی بگذرانیم زوجین باید فعالانه در گفتگو شرکت کنند به طور مرتب باهم و بدون حضور فرزندان وقت بگذرانند.گاهی فرزندان را به خانواده هایشان بسپارند و زمانی را با هم مثل دوران نامزدی شان به تفریح بپردازند.
حواسمان باشد که وقتی قرار است با هم برای بهبود رابطه وقت بگذرانیم در گفتگوها از انتقاد و سرزنش و مرور مشکلات بپرهیزیم.
در یک خانواده موفق افراد خانواده احساس ارزش می کنند، با اجتماع پیوند سالمی برقرار می کند، ارتباطات باکیفیتی با یکدیگر دارند.
یکی دیگر از عواملی که می‌تواند ازدواج و شادکامی خانواده را نابود کند به کار بردن کنترل بیرونی است ما باید یاد بگیریم با افراد مهم زندگیمان به گونه‌ای متفاوت از روشی که در کودکی با ما رفتار شده است رفتار کنیم و صرف نظر از اینکه دیگران چگونه با ما رفتار می‌کنند بیاموزیم مانند آنها رفتار نکنیم.
کنترل بیرونی یعنی چه؟
افراد همیشه فکر می کنند که می دانند که چه چیزی برای دیگران خوب است و چون همیشه می دانند چه چیزی به صلاح دیگران است، احساس می‌کنند رسالت دارند دیگران را به انجام رفتارهایی وادارند که خود می‌خواهند. 
یعنی زوج‌ها شروع می‌کنند به کنترل یکدیگر و یا تلاش می‌کنند که از کنترل شدن توسط همسرشان فرار کند اگر زوج ها به همین روال به زندگی شان ادامه دهند.عشق و صمیمیت به سرعت از رابطه رنگ می بازد و ازدواج تخریب می شود.
کنترل بیرونی یکی از بزرگترین آفت های رابطه است اما در زندگی های زناشویی به وفور به کار می رود ، حتی در رابطه والد فرزندی می‌تواند به شدت مخرب باشد  فردی که از آن استفاده می‌کند باور دارد که حق با اوست و او درست فکر می‌کند.
نکته مهمی که در مورد کنترل بیرونی وجود دارد این است که افراد کنترل گر معمولاً موفق به کنترل رفتار طرف مقابل نمی‌شوند. تنها نتیجه ای که به دست می آورند خستگی عصبانیت و ناراحتی از عدم موفقیت شان در تغییر رفتار طرف مقابل است. همچنین با کنترل گری زیاد سبب فاصله گرفتن همسرشان می‌شوند و به تدریج فاصله جای رابطه را می‌گیرد.
سوال اساسی که مطرح است این است که رفتار چه کسی را می توانیم کنترل کنیم؟ 
با پذیرش این موضوع این که تنها کسی که رفتارش در کنترل ماست خودمان هستیم می توانیم دست از کنترل بیرونی برداریم و رفتارهای تقویت کننده رابطه را انتخاب کنیم. به رفتارهای خود دقت کنید چقدر از غر زدن، تنبیه، تهدید و رشوه دادن استفاده می کنیم اگر خواهان رابطه های غنی و تحکیم بنیان خانواده تان هستید از همین حالا تمام رفتارهای مخرب رابطه را حذف نمایید و به جای آن رفتارهای مهرآمیز و تقویت کننده رابطه را استفاده کنید.
رفتارها و عادات مهرآمیز عبارتند از حمایت، تشویق، گوش دادن، پذیرش، اعتماد، احترام گذاشتن و مذاکره درباره تفاوت ها.
روابط خود را بازنگری کنید و ببینید کدام یک از دو دسته رفتارها (رفتارهای مخرب رابطه یا رفتارهای مخرب رابطه) را در زندگی خانوادگی خود به کار می برید یک قانون طلایی می تواند به شما کمک کند تا بتوانید در صورت استفاده از رفتارهای مخرب رابطه تان را احیا کنید ، قانون بسیار حیاتی برای رابطه این است که در صورت هر بار استفاده از رفتارهای مخرب رابطه ۵ بار رفتارهای تقویت کننده رابطه را به کار ببرید و رابطه‌ و بنیان خانواده تان را تحکیم نمایید.