مجید یوسفی ـ فعال رسانه‌ای

ناکارآمدی طرح های شهری از چالش بر انگیز ترین بحثهای شهرسازی بندرعباس در حوزه های برنامه ریزی شهری و مدیریت شهری می باشد. بر همین اساس با وجود تهیه پروژه های متنوع توسعه شهری که از همین طرح ها منتج شده اند مشهود است اغلب با به مرحله اجرایی شدن نمی رسند یا به صورت نیمه کاره رها شده اند.
یکی از مشکلات عدیده شهرداری این است که بسیاری از پروژه های فنی و عمرانی حاصل از طرح های توسعه شهری زمانی که به مرحله اجرا می رسند بی آنکه نتیجه یابند رها شده و درصد کمی از آنها توفیق اجرا می یابند. گروه های اجتماعی مختلف نیز خود را در به انجام رسیدن چنین پروژه هایی ذی نفع می دانند. که شاید بتوان با وجود این پتانسیل تقابل مطالبات این گروه ها را با قضاوتهای ارزشی ذی نفوذان یکی از دلایل عدم پیشرفت فیزیکی پروژه ها دانست. 
در سطح کلان پروژه های بسیاری مانند توسعه خطوط BRT، احداث روگذر و زیرگذر، احداث سیستم جمع آوری آبهای سطحی و… وجود دارد که با پیشرفت فیزیکی نسبی برای سالیان متمادی رها شده که این خود باعث راکد ماندن سرمایه های شهری نیز است. 
هدف از این مطلب، جست و جوی عواملی است که تحقق پروژه های تعریف شده در دل طرحهای توسعه شهری را با مشکل روبه رو ساخته است تا از این رهگذر به چاره جویی در جهت رفع مشکلات مورد بحث بپردازیم. 
شهر بندرعباس به عنوان مرکز استان هرمزگان یکی از شهرهای مهم جنوبی ایران است که به دلایلی همچون امنیت فضای اقتصادی مناسب برای کارآفرینان و کارفرمایان غنی بوده و همچنین از جمله شهرهای مهاجر پذیر و رو به توسعه کشور به شمار می آید. 
با این اوصاف در پی روند افزایش جمعیت نیاز مبرم به توسعه زیر ساخت ها در بندرعباس به شدت احساس می شود. در این شهر پروژه های بزرگ مقیاس بسیاری برگرفته از طرح های توسعه شهری به صورت نیمه کاره رها شده که به عنوان پروژه های محرک توسعه میتوانند بخش گسترده ای از مشکلات فعلی و آتی این شهر را در پاسخ به نیازهای ساکنان فعلی و جمعیت آینده آن برطرف کنند و به توسعه پایدار شهر کمک کنند. 
در این بین سؤالات مطرح میشود ، ازجمله:  
•وضعیت اجرای پروژه های عمرانی در مدیریت شهری به چه شکل است؟ 
•دسته بندی موضوعی پروژه های شهری و پیشرفت در هر یک از موضوعات به چه میزان است؟ 
•مهم ترین عوامل عدم پیشرفت پروژه های عمرانی کدامند؟ 
•جایگاه پروژه های شهری در طرحهای توسعه کدام است و طرحهای توسعه در موفقیت و عدم موفقیت یک پروژه چه اندازه اثر گذارند؟ 

طرح های عمرانی طرح عمرانی مجموعه عملیات و خدمات مشخصی است که بر اساس مطالعات توجیهی و فنی و اقتصادی و اجتماعی در یک موقعیت جغرافیایی معلوم و در یک دوره زمانی از قبل تعیین شده با اعتبار معین برای اجرای یک قسمت مشخص از فعالیتهای یک بخش اقتصادی در قالب برنامه عمرانی به مرحله اجرا در می آید هر طرح از تعدادی پروژه تشکیل میشود پروژه مجموعه ای از عملیات هم جنس است که یک یا چند هدف از اهداف و عملیات یک طرح را تأمین میکند
عوامل مؤثر در کامیابی پروژه های عمرانی عبارت اند از: 
۱- توافق بین همه ذی نفعان تیم پروژه مشتری مدیریت ارشد بر سر اهداف پروژه 
2- برنامه ای که مسیر کلی پروژه و مسئولیتها را مشخص کرده و جزئیاتی در جهت تخمین منابع انسانی مالی تجهیزاتی و زمان لازم برای اجرای کار را شامل میشود و به عنوان وسیله ای برای سنجش پیشرفت پروژه در نظر گرفته شده و در هر برهه زمانی به عنوان یک هشدار دهنده عمل کند. 
3- ارتباطات مؤثر و مثبت بین افراد درگیر در پروژه برای هماهنگی عملیات و درک و حل مشکلات و واکنش مناسب در برابر تغییرات 
4- یک محدوده کنترل شده با منظور نمودن انتظارات ذی نفعان در جهت اطمینان از اینکه هر فرد درگیر در پروژه دقیقاً میداند چه چیز باید در بازه زمانی و چارچوب بودجه مشخص انجام شود.
5- حمایت مدیریت ارشد که با تصمیمات خود پروژه را به حرکت در می آورد و موجب رفع موانع سازمانی می شود. 
6- عملکرد مؤثر تیم پروژه 
عواملی همچون عوامل مدیریتی شیوه تهیه طرحها و عوامل برنامه ریزی کاستی ها و نادرستی های قوانین و مقررات منابع اقتصادی و تأمین مالی اجرای طرحها عدم مشارکت واقعی ساکنان در فرایند تهیه، تصویب و اجرای طرح ها از دلایل عدم تحقق طرحهای شهری بوده اند ، همچنین تحقق پذیری با نسبت پایین از دو جنبه ضعف نظام اجرا و عدم توانایی نظریه در تبیین دستاوردهای عملیاتی یا انعطاف پذیری پایین طرح در شرایط عدم قطعیت قابل بررسی است. استراتژی خوب در حوزه برنامه ریزی و اجرای خوب استراتژی در حوزه مدیریت دو ضرورت لازمه موفقیت است ، رویکرد برنامه ریزی متمرکز در طرح ها و پروژه های شهرداری مهم ترین دلیل عدم تحقق آنها بوده، که در ادامه پارادایم شیفت گذار از برنامه ریزی متمرکز به سمت برنامه ریزی راهبردی پیشنهاد میشود و موانع این پارادایم شیفت را نگرشی – دانشی فرهنگی ارتباطی هنجاری رفتاری و رسمی نهادی ذکر می نماییم، به طوری که همچنان فرایند مدیریت شهری دچار چرخه ناکارای شناخت تجزیه و تحلیل و اجرا است.
وضعیت پروژه های عمرانی حال حاضر شهرداری بندرعباس بدین صورت است که بیش از 60 درصد آنها در دست اقدام بوده که در واقع پروژه های مسکوت و رها شده از این دست پروژه ها هستند پروژه ها در دسته های احداث سسیستم جمع آوری و دفع آبهای سطحی احداث بولوار و خیابان احداث پل سواره رو احداث پل عابر پیاده احداث تقاطع غیر هم سطح، احداث سرویس بهداشتی، عملیات جمع آوری زباله ،عملیات لایروبی و کفسازی معابر و پیاده روسازی تقسیم میشوند که در این میان بیشترین تعداد پروژه ها در موضوعات احداث سیستم جمع آوری و دفع آبهای سطحی و همچنین کفسازی معابر و پیاده روسازی و احداث تقاطع غیر هم سطح تعریف شده اند. 
مهم ترین یا به بیان دیگر ریشه ای ترین عوامل عدم تحقق پروژه های شهری در بحث با مسئولان، متخصصان و نخبگان شهرداری بندرعباس، عدم استفاده صحیح از نیروهای متخصص،دخالت ذی نفعان،دخالت ذی نفوذان، ضعف آموزشی، ارتباط ضعیف صاحب نظران با شورای شهرف روزمرگی نبود حوزه های پژوهشی مطالعات صرفاً در جهت اخذ مجوز، بی بهره بودن حوزه های مطالعاتی از افراد متخصص عدم توجه به وضع موجود، عدم توجه به معارضات ملکی، موازی کاری، عدم توجه به نیاز واقعی شهر( ایجاد پروژه های غیر ضروری)، نبود مدیریت یکپارچه شهری (امتیاز گیری از شهرداری)، تعارض بین منافع مدیران جریانات سیاسی شورای شهر،تغییرات مدیریتی، ترس از پاسخگویی، تمایل به پروژه های زودبازده، موانع قانونی، عدم شفافیت قانون ماده ۴۸، نبود نقشه های از بیلت، عدم نظارت دقیق و مستمر،عدم امکانسنجی،نبود مدیریت ریسک، ضریب خطای متره و برآورد، تغییر روند پروژه، بی تجربگی سازمان، نبود مدیریت ریسک با دست دادن فصل مناسب، فرد محوری به جای سیستم محوری در شهرداری، نبود ضمانت ، عدم مدیریت زمان چالشهای اقتصاد کلان، نبود فرهنگ سرمایه پذیری عدم توجه به فرایندهای اقتصادی اجرا در حین تهیه طرح توسعه، عدم شفافیت درآمد شهرداری، ارزش افزوده طرح، اتلاف منابع مالی تکمیل نشدن پروژه های مکمل ساخت و ساز غیر مجاز و نبود راه دسترسی عنوان میشوند که این عوامل به طور مستقیم یا در پی ایجاد عواملی دیگر و در عرض یکدیگر، عدم تحقق پروژه های شهری را رقم می زنند.

پیشنهادات 
1-  تغییر پارادایم:  با توجه به بررسیهای صورت گرفته زمینه سازی برای تغییر پارادایم برنامه ریزی سنتی به برنامه ریزی راهبردی ضروری به نظر میرسد. در کل نوعی ارتباط قهری میان برنامه ریزی متمرکز و مدیریت شهری حاکم است که این مهم بیش از همه در مسائل اقتصادی و مالی نمود می یابد. با توجه به تجارب دیگر کشورها گذار به پارادایم برنامه ریزی راهبردی می تواند در این زمینه راهگشا باشد. از آنجایی که برنامه ریزی راهبردی با توجه به نظام شهرسازی شهرداری محور کشورهای خاستگاه آن پایین به بالاست میبایست راهبرد و سیاستهای برنامه ریزی در حین حفظ ویژگی پایین به بالا (محله مینا) در چارچوب به گونه ای تدوین شود که اجرای طرح های فرادست را پوشش دهد. ضمناً الزام قانونی طرح های راهبردی و الزام بر پایش توسط برنامه ریز میبایست در دستور کار شهرداری قرار بگیرد. 
2- اصلاح ساختار نیروی انسانی سازمان مدیریت شهری : در حالت ابده آل، اصلاح قانون انتخابات شورای شهر و محدود کردن آن با تعریف کرسی برای اعضای این شورا در جهت ورود متخصصان امر به این حوزه و همچنین در نظر گرفتن حدود صلاحیت برای هر کرسی شورای شهر به جهت جلوگیری از ورود متخصصان رشته ای به رشته دیگر میتواند بحث به کارگیری نخبگان و متخصصان علوم شهری و ساختمان را با توجه به اینکه از دیدگاه مسئولان این موضوع مورد نقد بوده، پوشش دهد. از طرف دیگر تعریف همین حدود صلاحیت در قانون برای انتخاب شهردار در همین راستا و تعریف حداقل مدت تصدی این کرسی به جهت جلوگیری از تغییرات مدیریتی توصیه میشود معرفی گزینه های شهرداری توسط شورای شهر و انتخاب نهایی توسط مردم برای تصدی کرسی شهردار در مدت زمان معین حداقل ۴ ساله از دیگر پیشنهاداتی است عنوان میشود. 
3- تقویت نقش مشارکت مردم : همان گونه که پیشتر نیز بدان اشاره شد، قرار گرفتن مردم در بحث برنامه ریزی و مدیریت شهری میتواند از همه لحاظ هم یاری رسان دو نهاد برنامه ریزی و مدیریتی بوده و هم اینکه سطح رضایت عمومی را تا حد زیادی بالا ببرد.در سطح محلی تقویت و یاری خواستن از گروه های مردم نهاد و دغدغه مند می تواند ارتباطی سازنده و دوسویه را میان ایشان و سازمان برنامه ریزی و مدیریت شهری رقم بزند.
4-  هماهنگی میان سازمانهای مختلف و عدم هماهنگی ایشان با مسئولان شهرداری از مشکلات پررنگی بوده است. که می توان بر آن تاکید داشت. بر این اساس وجود یک نظام یکپارچه در جهت برنامه ریزی و مدیریت شهری ضروری می نماید. ولیکن وجود چنین سیستمی منوط به تغییر اساسی نظام اجرایی و اداره شهرداری است. شهرداری بندرعباس دارای نظام بخشی است، یعنی هر موضوعی به موازات موضوعات دیگر در یک بخش جداگانه مدیریت می شود که این مسئله گرچه در تئوری کاملاً قابل قبول است در عمل سطوح محلی را با چالشهای مدیریتی بسیاری روبه رو می سازد. چاره این است که برای بندرعباس سه سطح ملی و منطقه ای و محلی را در نظر بگیریم، سازمانهای موازی وضع موجود را در محدوده یک پهنه زیر مجموعه یک سازمان مدیریتی بزرگتر قرار دهیم و قانون را به نحوی بنویسیم که این سازمان مدیریتی در محدوده یک پهنه به مساحت یک بخش از قدرت و اختیار بالایی در جهت هماهنگی و رفع تعارضات میان مدیران بهره ببرد. 
5-  کنترل زمینهای نسقی:  مدیریت امور شهر، بدون دسترسی سریع به منابع اطلاعات دقیق و صحیح امکان پذیر نمی باشد. 
شهر صرفاً از تجمع انسان ها به وجود نمی آید، بلکه از مجموعه وسیعی از اراضی، ابنیه، مستحدثات و معابر تشکیل میشود که در کنار خود لزوم خدمات وسیع پیچیده را به خدمات شهری بوجود آورده است. سامانه اطلاعات جامع و به هنگام از محیط شهر که داده های شهری را مکان مبنا کند، اولین اقدام در تحقق اهداف مدیریت شهر، به منظور ممیزی املاک و معابر موجود در سطح شهر است. 
ادامه دارد