(گزارش تحلیلی دریای اندیشه از پازل حجاب ستیزی و مقابله ناصحیح با یک ناهنجاری فرهنگی)
آب به آسیاب دشمن نریزید
علی ستاری
اقدامات این روزهای گشتارشاد چه عمدی باشد و چه سهوی و چه حتی برای اتفاقات بعدش هیچ تقصیری بر گردن پلیس نباشد فقط و فقط سرمایههای اجتماعی اسلام و نظام را از بینبرده است.
به گزارش روزنامه دریای اندیشه؛ در دهه اخیر یکی موضوعاتی که بحثهای بسیاری بر روی آن وجود داشت مسئله «حجاب» بود و عدهای با طرح موضوعی تحت عنوان «حجاب اجباری» تلاش کردند تا این موضوع را به یک گرهزنی و تقابلی فکری تبدیل کنند، چرا که ذات بشر با اجبار مخالف است و بر همین مبنا هیچ اجباری همیشگی نخواهد بود چرا که تودههای مردم رفته رفته به صورت خزنده و لایه به لایه پایههای آن اجبار را متزلزل و از بین میبرند.
امپراطوریها و دیکتاتورهای سرنگونشده خود گواهی بر این مدعی هستند چرا که پاشنه آشیل فروپاشی حکومتها دقیقا همانجایی بوده است که برای مردم خود اجباریهایی را وضع کرده، بنابراین در مسئله حجاب چه بیحجابی اجباری باشد و چه حجاب اجباری با تقابلهای اجتماعی روبرو خواهد شد، ما در این مطلب به دنبال بحث برروی مسئله حجاب نیستیم و عمیقا بحث اجباری بودن حجاب را رد میکنیم و بر اهمیت حجاب تاکید داریم اما سخنمان این است که هر جایی که لفظ اجباری آمد تقابل پشت بند آن خواهد آمد به عنوان مثال شما همین الان قانونی را وضع کنید که هر فرد ایرانی باید روزی ۵ وعده یک عدد بستنی بخورد و با فرهنگسازی این مسئله را هم برای مردم جا بیاندازید، کار پیش خواهد رفت اما کافیست جریانی مسئله بستنیخوری اجباری را مطرح کند طبیعتا تودههایی از مردم به مخالفت با اصل بستنیخوری بلند خواهند شد و در اعتراض با آن مثلا میگویند ما به جای ۵ وعده بستنی ۵ وعده نوشابه میخوریم این نوع برخورد در وجود همه ما هست و گریزی هم از آن نیست.
تبلیغات حجاب، خودگوی و خودشنو
بنابراین در مسئله حجاب اول باید گره اجباری بودن آن باز میشد اما این امر متأسفانه به درستی انجام نشد و تقریبا تبدیل به خود گوی و خود شنو شد، یعنی اندیشمندان و صاحبنظران بهجای اینکه استدلالهای منطقی و متقن خود را در بحث حجاب به بطن جامعه هدف و حجاب گریزان ببرند فقط به برنامههایی منعطف کردند که خود قشر محجبه بدان توجه داشتند که آنها هم عموما تاثیر آنچنانی نداشت چون این قشر تا حدود زیادی اشباع شدهاند و در یک ظرف سر پر هر چه قدر که آب بریزید فقط سرریز میکند واز آن به زمین میرسد، در حالی که در همین جامعه خیل عظیمی از جوانان، تشنه دانایی، تشنه استدلالهای مدون و تشنه اینکه حرفهایشان شنیده شود و از تریبونها گفته شود، خود را در تقسیم بندی القایی جدیدی از دشمن دیدند.
القای تقسیم بندی شهروندان به درجه یک و درجه دو میخی بر تابوت جمهوریت
تاریخ و سابقه نشان داده است که هر جا اختلاف باشد و شکاف طبقاتی ایجاد شود این شکافها منجر به تقابل خواهد شد، شکافها و اختلافاتی که در طول تاریخ قیامها و انقلابهای بسیاری از آن ایجاد شده است، تقسیم بندیِ دهقان و فئودال، کارگر و سرمایهدار، مستضعف و مستکبر موجب تحولات عظیمی شده است و القای همین حس در جمهوری اسلامی و دامن زدن بدانها توسط برخیها موجب شد که همان قشر جوانی که خود را درگیر یک اجبار میدید حال درگیر یک تقسیم بندی هم ببیند و خود را سرخورده بیابد.
پازل بیاعتمادی به پلیس و حاکمیت چگونه شکل گرفت
این تقسیمبندی جدیدی که تحت عنوان شهروند درجه یک و شهروند درجه دو ایجاد شد و متأسفانه برخی رفتارها هم بدان دامن زد.
تقابلهایی که در رعایت حجاب در اتومبیل بین پلیس و مردم و پیامکهای بدحجابی و احضار والدین به پلیس امنیت اخلاقی خود میخ بزرگی بر تابوت سرمایههای اجتماعی جامعه زد چرا که اولا گاها این پیامکها به صورت اشتباهی بود، ثانیا گاها این پیامکها به صورت لحظهای ارسال میشد بدین معنا که یک دختر در لحظهای روسری یا شالش در اتومبیل از سرش افتاده است و همان لحظه دوربین یا مامور وضعیت را ثبت کرده است و پیامک ارسال شده است و مشکلات بعدی که برای آن دختر و خانوادهاش ایجاد شده است، تشدید حضور پلیس امنیت اخلاقی تحت عنوان گشت ارشاد در معابر و پارکها نیز که الی ماشاالله سوژه برای تبلیغات بر علیه اسلام و نظام و ایجاد کرد و کیست که نداند تاثیر یک سیب خراب در دل یک سبد سیب سالم بیشتر از تاثیر یک سبد سیب سالم در کنار یک سیب خراب است.
تقویت حضور گشتهای ارشاد برای جامعهای که اکثر قریب به اتفاق دخترانی که در کوچه و خیابان تردد میکنند به عنوان بدحجاب و هنجارشکن شناخته میشوند جز ناامنی روانی و دلهره برای دختران چیزی به همراه نداشت و حس سومی را نیز به این قشر القا کرد که عفونت چرکین آن با هر بار اشتباه گشت ارشاد و انتشار فیلم آن و اسکیسواری رسانههای معاند داخلی و خارجی منجر میشد و آن هم القای این حس بود که پلیس ضامن امنیت جامعه نیست چرا که رسانههایی که خود را با توجه با کمکاری رسانه ملی و عملا بازی کردن در نقش ماستمالی کننده توسط رسانه ملی خود را به مرجع اطلاعرسانی تبدیل کرده بودند از یک سو ناکارآمدی حجاب و تفسیر آزادی زن به بیحجابی را تبلیغ و نهادینه میکردند، از سوی دیگر با بزرگنمایی اخبار قتل، غارت و تجاوز انگشتشماری که در جامعه غرب به صورت ثانیهای اتفاق میافتد اما در کشور ما خیلی کمتر است و مقایسه آن با برخورد سریع پلیس با بدحجابان این حس را القا میکرد که پلیس همه کار های خود را رها کرده است و فقط به یک مقوله میپردازد و در این بین گشتارشاد و فیلمهایی که هر از گاهی از آن در جامعه وایرال میشد خوراک مناسبی برای تقویت این احساسات و تبدیل آنها به انزجار تامین میکرد.
تقابل بعدی بر سر ورود یا عدم ورود بانوان به ورزشگاهها اتفاق افتاد و در این بین هم بازنده اصلی ارزشمداران در مقابل دشمن بودند چرا که در بین همه استدلالها و بیان اینکه دولت و نظام مشکلی با حضور بانوان در ورزشگاهها ندارد و مقدمات در حال فراهم شدن است اتفاقات ورزشگاه مشهد همه تلاشها را بینتیجه کرد و تمام احساساتی که پیشتر گفته بودیم را زنده کرد چند مدت بعد حضور بانوان چادری در ورزشگاه آزادی برای اجرای سلام فرمانده نیز شاهد مثالی برای القای شهروند درجه یک و درجه دو بودن شد و در این بین اسماعیل رحمانی معاون دادستان مشهد اعلام کرد: «نامهای به فرمانداری ارسال کردهایم و از فرماندار مشهد خواستهایم که خدمات به افراد بدحجاب را در ادارهها و بانکها ممنوع کنند. در اینباره مدیران و رؤسای ادارهها و بانکها موظف هستند به افرادی که بدون حجاب شرعی در ادارهها و … حاضر میشوند خدمتی ارائه ندهند.» چند روز بعد نیز تصویر نامهای منتشر شد که براساس آن، معاون دادستان مشهد به فرماندار این شهر نوشته بود: «مراتب جلوگیری از ورود بانوان فاقد حجاب شرعی به شهردار ابلاغ شده و فرمانده نیروی انتظامی جهت برخورد با مجرمین اعلام آمادگی کرده است. کوتاهی مامورین که منجر به پذیرش وضعیت مجرمانه و ترویج ابتذال باشد، ترک فعلی است که بر طبق ماده ۵۷۶ قانون مجازات اسلامی قابل پیگرد قضایی است».
بخشنامه دادستانی مشهد برای جلوگیری از ارائه خدمات به بدحجابان و بعد از آن دفاع دادستان کل کشور از این ابلاغیه نفتی روی آتش شد، هشدار استاندار فارس به کارمندان مبنی بر اینکه، اگر نمیتوانید حجاب را رعایت کنید مرخصی بدون حقوق بگیرید نیز پازلها را تکمیل تر میکرد.
در اواخر تیر و اوایل مرداد ماه نیز خبر جدیدی مبنی بر ممنوعیت خدمات بانکی به زنان بدحجاب وایرال شد و رسانهها بعد از توضیحات رئیس کل بانک مرکزی این موضوع را تیتر کردند که « بانکها دیگر به زنان بدحجاب خدمات نمیدهند؟ رئیس بانک مرکزی: بخشنامه ستاد امر به معروف را عینا ابلاغ کردیم»
صالح آبادی گفته بود: درباره اینکه گفته میشود بانک مرکزی در بخشنامهای به بانکها اعلام کرده است به کسانی که مشکل حجاب دارند خدماتی ارائه نشود، در صورتی که به گفته سخنگوی دولت، دولت بنا ندارد شهروندان را برای ارائه خدمات دستهبندی کند، گفت: خیر چنین چیزی نبوده آن چیزی که شورای امر به معروف به دستگاههای مختلف ابلاغ میکند به بانک مرکزی هم ابلاغ کردهاند ما هم همان را عینا به بانکها ابلاغ کردیم.
رئیس بانک مرکزی تاکید کرد: اما اینکه بگوییم خدمات نمیدهند، خیر چنین چیزی قطعا صحت ندارد.
جالب است بدانید که سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور پیش از این اعلام کرده بود: اگر بانوی بدحجابی در شعبهای از بانک حضور داشته باشد و به او هیچ تذکری ندهند، باید مدیر بانک نسبت به عدم توجه به شئونات اسلامی پاسخگو باشد. همچنین معاون دادستان مشهد هم تاکید داشته که مدیران و رییس ادارهها و بانکها موظف هستند به افرادی که بدون حجاب شرعی در ادارهها و … حاضر میشوند خدمتی ارائه ندهند.
پنجه در پنجه در اسلام
امر به معروف و نهی از منکر یکی از فروع دین مبین اسلام به شمار میرود، فرعی که امروز بیش از سایر فروعات نامش شنیده میشود برای آن هزینهپردازی میشود، هزینههایی که قطعا کمترین زمینه آن مادی و مالی است و بیشترین هزینهای در این عرصه اسلام باید بپردازد معنوی است، جالب است بدانید دومین شرط از شرایط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تأثیر است، بدین معنا که اگر شخص بداند یا احتمال قوی بدهد که اقدامش تأثیر ندارد، واجب و مستحب نیست چون بی فایده است و وجوب امر به معروف و نهی از منکر ساقط میشود.
با علم به این موضوع باید بدانیم که امروزه اقدامات گشتارشاد نه تنها تاثیری در رعایت حجاب افراد ندارد بلکه حتی بیحجابی را در کل آن خانواده مذهبی یا نیمه مذهبی که عضوی از آنها مورد برخورد قهریه قرار گرفته است گسترش میدهد، افراد مقید بسیاری را سراغ داریم که به دلیل پیامکهای لحظهای بیحجابی و احضار پدر اعضای خانواده دست ازالتزام و تقید به حجاب برداشتهاند و با این استدلال که اگر این است اسلام و دین نمیخواهیمش، یا با این استدلال که همچنین برخوردی حتی با دزدان و اختلاسگران هم نمیشود، تبدیل به مخالف میشوند و عملا سرمایههای اجتماعی اسلام و نظام از بین میرود،
امروز گشت ارشاد بیش از هر فرد ایرانی به ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر نیاز دارد، تمام استدلالها قبول! مهسا امینی ناراحتی قلبی داشته، بیماری زمینهای داشتهاست، ضرب و شتمی در کار نبوده است، اصلا فحاشی هم کرده است، پلیس امنیت اخلاقی هیچ گونه قصوری نداشته است، اما این میزان از دختر و همسرانی که بعد از این جریان اعلام کردند تا جایی که بتوانند حدود حجاب را رعایت نمیکنند را چه کسی گردن میگیرد، امنیت روانی دختران و خانوادههایی که دختر دارند را چه کسانی باید تامین کنند، اینکه در مدت زمان کمی بیش از ۱۹۰ هزار توئیت با بیش از ۷.۵ میلیون بار لایک و ۸۳۰ هزار بار ریتوئیت در واکنش به مرگ مهسا امینی منتشر شده است نشان از این دارد که مردم با هر گرایشی به دنبال تغییر رویکرد در این موضوع هستند.
کشف حجاب دو بازیگر سینما و تلویزیون و واکنش افراد سرشناس نیز در این موضوع جالب است:
علی دایی، اسطوره فوتبال ایران در واکنش به این موضوع نوشت: «چه به روزگار این سرزمین آوردید؟ دخترم میپرسد چه اتفاقی افتاده؟ چه پاسخی دارم؟ »
علی کریمی، فوتبالیست سرشناس ایرانی نیز با انتشار طرحی از چهره مهسا امینی نوشت: «بىكَس وطن!»
رضا عطاران، بازیگر و کارگردان ایرانی نیز در واکنش به جان باختن مهسا امینی بر اثر ضرب و شتم ماموران گشت ارشاد با انتشار تصویری از این زن جوان در صفحه اینستاگرامش نوشت: «ما مدتهاست که مردهایم.»
علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت در صفحه توئیتر خود نوشته است: درگذشت غمانگیز خانم #مهسا_امینی را به خانواده آن مرحومه، بهویژه پدر و مادر داغدارش، #تسلیت عرض میکنم.
تلخی برخی اتفاقها به راحتی فراموش نمیشود …
شهیندخت ملاوردی معاون امور زنان و خانواده دولت قبل: می گویند اسم این گشت، ارشاد نیست!
اسمش هر چه که هست؛ رسمش هم ارشاد نیست
آخر کسی که دو سه دهه توجیه نشده چگونه با یکی دو ساعت می خواهید توجیه و هدایت کنید؟! این راهش نیست به مولا!/۱
#استانداردهای_دوگانه
#مهسا_امینی
حجتالاسلام والمسلمین حامد کاشانی سخنران معروف کشوری: اگر اجرای قانون(به فرض قانون بودن و درست بودن) برای ضعیفان باشد و سلبریتیها، ثروتمندان یا ارباب قدرت در حاشیه امن گیرند، به عکس اجرای قانون، به ایجاد حسّ تبعیض و پذیرش شایعات کمک میکند.
طبق وعده انتخاباتی، اجرای قانون و #گشت_ارشاد را از دانه درشتها آغاز کنید.
عبدالناصر همتی: مظلومیت مهسا، نازنین دختر ایران زمین، قلب هر انسانی را بدرد می آورد.
بارها گفتم اینقدر با روح و روان جوانان بازی نکنید.
تجربیات شکست خورده را دوباره وچند باره آزمون نمی کنند.
خواهشاً این روش ها را متوقف کنید.
محمد دلاوری: یک روز از بام مردم با طناب بالا میرفتید و دیش جمع میکردید و هر کس میگفت اشتباه میکنید، متهمش میکردید به هزار نسبت مختلف، کجا رفتند دستور دهندگان و نظریه پردازانش؟ امروز هم دارید با « گشت ارشاد» امید میسوزانید، امیدوارم آقای رییسی یک گام عاقلانه دیگر بردارد و این بساط را جمع کند.