گزارش اختصاصی؛
حمله به حجاب اسم رمز مشترک تمام جریانهای مخالف نظام برای آندلسیکردن ایران
علی ستاری
به گزارش روزنامه دریای اندیشه، یکی از مسائل مهم مطرح در فرامین اسلامی "حجاب" است که این روزها بسیار از آن سخن به میان میآید و اظهارنظرها و حرفهای گوناگونی در رابطه با آن میشنویم، کمپینهای زیادی نیز بر علیه این آداب اسلامی راه افتاده است و زیاد هم این جمله را میشنویم که آیا با یک تار موی زن اسلام به خطر میافتد؟ برنامههای تلویزیونی و ماهوارهای و کمپینهای توئیتری و اینستاگرامی و ساعتها هزینه و پول برای اینکه به زنان ایرانی و مسلمان بگویند "حجاب بد است" این امر برایتان عجیب نیست؟ خب ما قبول میکنیم که با یک تار موی زن اسلام به خطر نمیافتد، اما جریان چیست با چند متر پارچه امپراطوری آمپریالسیم غربی که توان مالی و نظامی و لجستیکی و … هزار برابر کشورهای مسلمان است فرو میپاشد که اینطور به دست و پا افتادهاند و برایش برنامه میسازند و هزینه میکنند، چه خبر است اگر نفع و خطری در این مقوله نیست پس اینهمه تکاپو برای چیست؟
این مطلب را تا اینجا داشته باشیم تا کمی محوریتر به موضوع نگاه کنیم، محوری بزرگ و تاثیرگذار به نام " زن"!
جایگاه زن در تمدن یونان باستان، هند و چین
زن در فرهنگ اسلامی از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار است بررسی جایگاه این مخلوق لطیف خداوند که سراسر محبت و لطف است در تمدنهای بشری نشان میدهد که این تمدنهایی که امروز از ترقی آنها برای ما صحبت میکنند آنچنان مدینه فاضلهای مخصوصا برای زنان نبودهاند و همواره نگاه ابزاری به زنان داشته و آنها را با اما و اگر میپذیرفتند به عنوان مثال تمدن یونان که یکی از بزرگترین تمدنهای بشری به شمار میآید و به نوعی در کنار روم باستان محل تفاخر اروپاییها هستند را اگر بررسی کنیم خواهیم دید؛
در تمدن یونان باستان زن جایگاه خاصی ندارد و تقریبا ارزش او با فرزندی که به دنیا میآورد سنجیده میشود آن هم در شرایطی خاص، کل دارایی که زن به ارث می برد در اختیار همسرش قرار میگرفت و حق نداشت، بدون دلیل معینی در شهر بگردد، زنان یونانی از هیچ حق مالکیتی برخوردار نبود و در صورت ازدواج، همسرشان مالکیت کل داراییهای زن را برعهده میگرفت و در صورت طلاق، این مالکیت به پدر و یا نزدیک ترین خویشان مرد وی منتقل میشد بانوان در یونان باستان دارای حق رأی نبوده و سهمی در اداره جامعه نداشتند، مجاز به تماشای بازیهای المپیک نبودند، سیمونیدس (Simonides) نویسنده، زنان را حیواناتی می دانست که صورت انسان دارند و منشأ آشوبند، سیمونیدس بر آن بود که «زنان همه چیز مردان، اعم از قدرت جنسی و جسمی آنها، خوراک و ثروتشان را تحلیل میبرند و منشا همهی پلیدی ها محسوب می شدند. اما بدون ایشان جامعه از میان می رود».
(اورپید) (Euripides) نویسنده و نمایشنامه نویس قرن پنجم پیش از میلاد در یونان) در کتابش موسوم به مدا (Meda) در مورد زنان چنین می نویسد: «اگر فقط بچه را می شد از طریق دیگری جز جنس مادینه پدید آورد و اگر زن وجود نداشت، انسان از همه بدبختی هایش نجات می یافت»
جایگاه زن در دیگر تمدن بزرگ جهان یعنی بین هندیها هم کاملا مشهود و مشخص است، به عنوان مثال یکی از کارهایی که در هند باستان در حق زنان روا داشته میشد سوزاندن زنان بعد از مرگ شوهرانشان پای خاکستر مردانشان بود و خیلی از محدودیتهای این تمدن هنوز هم برای زنان پابرجاست به شکلی که بعد از فوت شوهر زن را از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم میکنند.
در چین باستان هم اگر دختری متولد می شد، خویشان و نزدیکان با نهایت تاسف و ترحم به پدر و کسان نزدیک طفل تسلیت می گفتند. دختران را زنده می کشتند یا به صحرا می افکندند و یا به برده فروشان می دادند. چینیان خیال می کردند خداوند خالق پسران است و شیطان خالق دختران، لذا در نظر آنان پسران با برکت بودند و دختران طوق لعنت. قربانی دوشیزگان برای خدایان نیز در چین مرسوم بوده است.
گذشته از تمام این مسائل وقتی تاریخچه شیطانپرستی را بررسی میکنیم میبینیم که قربانیکردن زنان و دختران جایگاه ویژهای در آیینهای شیطانپرستی دارد و این امر در اکثر قبایل بدوی مرسوم بوده است حتی در مصر باستان و تمدنهای بینالنهرین و در جهان عرب پیش از اسلام نیز وضعیت جامعه زنان کاملا مشخص بود و نگاه تحقیرآمیز به آنها و زنده به گور کردن آنها کاملا مشهور در تواریخ است
اما زمانی که اسلام پا به عرصه وجود گذاشت تمام معادلات چندصد هزارساله تمدنهای پیشین را نقض کرد و زن را در چرخهای قرار داد که رفته رفته بتواند حقوق اجتماعی خود را احیا کند و امروز شاهد باشیم که زن به عنوان یک موجود کاملا اجتماعی از تمام حقوقی که مردان برخوردار هستند به فراخور طبیعت زنانهاش برخوردار است.
اینکه حامی اصلی رشد پیداکردن جهان اسلام در اوایل آغاز دعوت اسلامی یک زن (حضرت خدیجه سلام الله علیها) است معنایش تنها یک چیز است که زن نقش اصلی و تمام کنندهای را در اسلام دارد، بررسی رفتار نبی مکرم اسلام(ص) با دختر گرانقدرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشان میدهد که دختر و زن جایگاهی ستودنی در عالم اسلام دارد، برخورد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام با همسر مبارکش حضرت زهرا سلام الله علیها نشان از این دارد که زن امانتی در دست یک مرد است نه ابزاری برای پخت و پز و رُفت و روب و زاد و ولد، داستان عشق و محبت حاکم بین امام حسین علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها نشان از این دارد که برادر باید حافظ خواهر باشد نه آقا بالاسر و هزاران نوع رفتار زیبای دیگر که موجب شد که زنان در جامعه اسلامی از جایگاه رفیعی برخوردار شوند و بیش از مردان دلباخته مکتب اسلامی شوند.
شاید واقعه زنان قبیله بنیاسد را نشنیده باشید، بعد از شهادت امام حسین علیه السلام در صحرای کربلا، جمعی از زنان قبیله بنی اسد گذرشان به میدان جنگ میافتد؛ آنها بعد از مشاهده اجساد امام و یارانش در زیر نور آفتاب سخت منقلب میشوند و نزد مردان قبیله خود در غاضریه میشتابند و از آنها می خواهند که برای دفن امام حسین(ع) و یارانش اقدام کنند. مردان قبیله از ترس آنکه گرفتار خشم ابن زیاد و امویان نشوند از این کار امتناع میکنند لذا زنان بنی اسد هنگامی که دیدند تلاش و اصرار آنان راه به جایی نمی برد خود آماده بازگشت به کربلا شدند و با برداشتن وسایل و ابزار برای دفن پیکر شهدا، غاضریه را به مقصد کربلا ترک کردند، این کار آنها روح خفته مردان را بیدار کرد و آنها هنگامی که دیدند زنان برای دفن شهدای کربلا عازمند، از ترس از دست رفتن حیثیت خود برای دفن شهدا به کمک زن های بنی اسد رفتند.
یا شاید ماجرای زنان محله نوغان مشهد نشنیدهاید که بعد از شهادت امام رضا علیهالسلام برای اینکه بتوانند در تشیع جنازه حضرت رضا علیهالسلام شرکت کنند کل مهریهشان را به شوهرانشان بخشیدند و بر سر و سینهزنان به مشایعت پیکر پاک امام شهیدشان پرداختند.
واقعیت امر این حجم از تکاپو برای نابودی حجاب توسط غربنشینان عالم این است که جریان اسلامی و شیعه همواره توسط زنانی حفظ شده است که دلباخته مکتب بودهاند، حضرت خدیجه(س)، حضرت زهرا(س)، حضرت ام البنین(س)، حضرت زینب(س)، حضرت معصومه(س) و … همه و همه در حیات مکتب اسلامی و شیعی نقش آفرینی داشتهاند و شما کدام مکتب را سراغ دارید که به زنان مکتبش آنچنان که ما احترام میگذاریم احترام بگذارد، غربیها از ماجرای آندلس دریافتهاند که تنها راه از پای درآوردن مسلمانان ترویج بی بندوباری در بین آنها است.
مسیحیها برای اینکه بر حکومت مسلمان بر آندلس که اسپانیا و پرتغال امروزی محسوب میشود دو چیز را در جامعه اسلامی رواج دادند اول اینکه آنها دخترکان مسیحی و کم حجاب خود را برای عادیسازی بیحجابی به آندلس اعزام کردند و دوم اینکه آنها پای شراب را به آندلس باز کردند و جوانان نسلمان با الوده شدن به این دو امر توان و همیّت خود را برای جهاد از دست دادند و در یک بی تفاوتی فرو رفتند که همین امر موجب شد که در حملات بعدی مسیحیان سستی از خود نشان دهند و در جنگها شکست بخورند مسئلهای که امروز هم در تقابل غرب و ایران به وضوح مشخص است چنانچه همین الان که این مطلب را مینگارم کودکان مظلوم ای.بی به دلیل تحریمهای غربیها از فروش پانسمان کودکان پروانهای به ایران امتناع میکند و خیل عظیمی از کودکان مبتلا به این بیماری که بخش عمدهای از آنها دختر هستند در رنج و عذاب هستند اما شراب و مشروبات الکی را تحریم نمیکند، اما برای حجاب زنان هزینه میکند و برنامه میسازد، بدانید که آمریکا از پیروزی در جنگ سخت در تقابل با ایران کاملا ناامید است و به دنبال آندلسی کردن ایران است.
انتهای پیام/