سرمقاله تخصصی حوزه اقتصادی
مسابقه بزرگ کاهش ارزش پول ملی بین دولتهای ایران
روزنامه نگار – علی ستاری
به گزارش روزنامه دریای اندیشه، چند سالی است که در ادبیات و مسائل حائز اهمیت ما ایرانیها مسائلی ورود پیدا کرده است که شاید تا پیش از این خیلی برای ما دارای اهمیت نبوده است و حتی از چون و چرا و نوسانات آن هم خبر دار نمیشدیم از آنجایی که این امور بر روی یک ریل طبیعی حرکت میکرد و تاثیر آنچنانی بر روی زندگی ما نداشت اما از یک جایی به بعد این مسائل وارد ادبیات زیست اجتماعی و اقتصادی شد و برای هر اقدامی مخصوصا در حوزه سرمایهگذاری، خرید و داد و ستد بایست آنها را چک میکردیم، یکی از این امور که حدود ۱۰ ، ۱۲ سالی است که نقش خود را در تمام معادلات زندگانی ما افزایش داده است "قیمت ارز" است قیمتی گرچه مربوط با ارز رایج مملکت ما یعنی ریال نیست اما در چند سال گذشته طوری خود را نشان داده است که از ارز رایج مملکت نیز تاثیر بیشتری بر روی قدرت خرید مردم دارد چنانچه زندگی در کشور ما از یک جایی به بعد طوری شد که این طور برداشت میشد که درآمدهای ما به ریال و ارز رایج داخلی محاسبه میشد اما هزینههایمان با ارزهای خارجی به ویژه دلار محاسبه میشد و اینجا بود که با ندانم کاری برخی مسئولان و ریلگذاری ناصواب اقتصادی برای اداره جامعه و صد البته بودجهریزی غلط و کسریهای بسیار زیاد ، دولتها بر آن شدند که با راهاندازی بازیهای ارزی در داخل کشور ، تحریمها و بسته بودن راههای تبادلات ارزی را مستقیما وارد سفره مردم کنند
که البته از ادبیات دولتمردان سابق ایران کاملا مشخص بود که آنها تلاش دارند سازش با غرب را به عنوان تنها گزینه نجات ملت ایران از فشارهای خارجی و داخلی به مردم القا کنند و کاملا مشی انقلابی و زیست انقلابی ایران اسلامی را که تمام داشتههای امروز بر اساس آن به دست آمده است را نفی کنند که گاها عملکردهای خود دولت پیشین برای مردم روشن کرد که این القائات ساختگی بوده و تنها برای پیشبرد اهداف سیاستمداران جناح خاص بوده است که ریل اصلی کشور سیرشان تا به اینجا هم به واسطه بیشترین حضورشان در مراکز تصمیمگیری و اجرای کشور ، نتیجه تئوریهای غلط آنها بوده است : مثال مشهور این واقعه گرهزدن عدم تامین واکسن توسط دولت دوازدهم به دلیل مسائلی چون FATF بود و اغماضی که در این حوزه جان بسیاری از هموطنان را گرفت اما دیدیم دولت بعد بدون اینکه امتیازی از خارجیها گرفته باشد یا معاهدهای را پذیرفته باشد در کمتر از دو ماه توانست کشور را با واکسیناسیون حداکثری و واردات واکسنهای به روز به ساحل امن آرامش در حوزه کرونا برساند.
بدون شک بر خلاف تأکیدات سردمداران جناح چپ بر تاثیر بی چون و چرای تحریمها بر روی زندگانی مردم که ما منکر تاثیر آن هم نیستیم اما باید بگوییم اصلیترین مشکل امروز کشور ما بیتوجهی دولتهای گذشته به سیاستهای کلی نظام و رهنمودهای مقام معظم رهبری و عدم اجرای صحیح قوانین بوده است و در این چرخه که ما را امروز به اینجا رسانده است بدون شک مجلس نیز مقصر است چرا که وظیفه نظارت بر حسن اجرای قوانین بر روی دوش او است و نتیجه ۸ سال مماشات با دولتی که حیلت و ممات کشور و حتی آب خوردن را به مذاکره با غرب گره زده بود چیزی بیش از این نمیشود.
البته موضوع امروز بحث ما بررسی چرایی وضع موجود نیست و فقط میخواهیم سیر صعودی و نزولی قیمت ارز را از آنجایی که خیلی نقشآفرینی در زندگی مردم نداشت تا آنجا که همه چیز مردم وابسته به آن شد را بررسی کنیم.
شاید آن روزی که در سال ۹۹ به یکباره قیمت ارز خود را به ۲۳ هزار تومان رسید و داد همه درآمد هیچ کس حتی در مخیلهاش هم نمیگنجید که ممکن است روزی در فاصله کمی این قیمت به بیش از ۳۰ هزار تومان برسد و همه از سر تمسخر از دلار ۳۰ هزار تومانی دم میزدیم اما دیدیم که در این کشور غیر ممکن معنا ندارد و عالم ممکنات است و این قیمت را هم پشتسر گذاشتیم تا جایی در دولت سیزدهم در حالی که انتظارش را نداشتیم قیمت ارز اسب چموشش را زین کرد و با تمام سرعت به سمت افزایش تاخت و پله ۳۰ هزار تومانی که پیشتر مهار شده بود را نیز فتح و به حدود ۳۳هزار تومان رسید البته این امر دیری نپایید و با تلاش مسئولان امر افسار اسب چموش قیمت ارز را کشیدند تا مهار شود البته برای مردم ایران تمام این مسائل دیگر عادی شده است و بیمی از آن ندارند
لازم است بدانیم که قیمت دلار در ایران طی سالیانی که از انقلاب تاکنون گذشته است فراز و نشیبهای بسیاری داشته است اما هیچ گاه در این حد دارای نوسان نبوده است که به این حد به افزایش برسد.
آخرین سالهای قرن سیزدهم شمسی حاکی از بدترین روزهای ارزی برای مردمی است که حتی اگر قوت غالبشان وارداتی هم نباشد و ربطی به دلار آمریکا هم نداشته باشد با بالا و پایین شدن قیمت دلار بالا میرود و دیگر پایین نمیآید و کل سرمایه یک عمر زندگیشان با اعداد تابلوهای ارزی بالا و پایین میشود مصیبتی بزرگ به نام از دست رفتن ارزش پول ملی و تبع آن بر باد رفتن سرمایه افرادی که پولهایشان را در بانکها سپرده گذاری کرده بودند، مسئلهای اگر دولت برای آن چارهای نیاندیشد دیگر هیچ کس هیچ علت و حجتی ندارد که در بانک های کشورمان سپرده گذاری کند.
بررسی نوسات ارز در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی
طبق بررسیهای انجام شده در ابتدای انقلاب با وجود وضعیت نامناسبی که بر کشور حاکم بود چرا که با وجود پیروزی انقلاب تا به ثبات رسیدن کشور مدت زمان بسیاری صرف شد چرا که در سالهای اول انقلاب کشور میدان تعارض گروههای مختلف بود که هر کدام به نوعی سهمی در انقلاب برای خود قائل بودند و حمله رژیم بعث عراق هم این امر را سخت تر کرد و وضعیت کشور پیش از آنکه به ثبات کامل برسد دوباره رو به بحران گذاشت، اما با وجود این وضعیت و با وجود اینکه تمام معادلات و مراودات بینالمللی کشور ایران دچار دگرگونی شده بود به این حجمی که در این دهه اخیر شاهد نوسان در قیمت ارز بودیم کشورمان با نوسانات ارزی روبرو نشد، چنانچه از سال 57 تا سال 59 نرخ دلار در بازار رسمی 7 تومان بود که در سالهای 60 تا 62 به حدود 8 تومان رسید.
روند افزایشی یک تومانی دلار در سال بعد هم ادامه پیدا کرد و به 9 تومان رسید اما سال 64 شاهد پایین آمدن یک تومانی قیمت دلار در نرخ رسمی بانک مرکزی بودیم که قیمت ارز در کشور را به کانال 8 تومان کاهش داد و این روند کاهشی ادامه پیدا کرد تا اینکه تا سال 67 به 6 تومان رسید یعنی حدود 4 سال در کشور شاهد کاهش قیمت دلار بودیم و قیمت این ارز در این ۴ سال حتی از قیمت سال ۵۷ هم پایین تر رفته است یعنی دقیقا در دوران ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنهای که امروز رهبر عظیم الشان جمهوری اسلامی ایران است.
سال 68 دوباره افزایش قیمت ارز در کشور آغاز شد و بازار ارزش شاهد افزایش یک تومانی قیمت دلار بود اما سال 69 دوباره این نرخ کاهش یافت و به 6 تومان رسید که این نرخ در سال 70 ثابت بود اما این ثبات دیری نپایید و سال آخر دولت اول مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در کشور ما اولین جهش بالای نرخ دلار در کشور را رقم زد چنانچه در سال 71 به یکباره بانک مرکزی نرخ رسمی دلار را از 6 تومان به 145 تومان افزایش داد و در سالهای 72 و 73 هم این روند افزایشی ادامه پیدا کرد تا جایی که نرخ دلار به 175 تومان رسید.
دولت بعدی که روی کار آمد دولت سید محمد خاتمی بود که موفق شد که نرخ 175 تومانی دلار را که در دولت قبل نوسان نجومی شدیدی را تجربه کرد بود تا سال 80 یعنی سال آخر دولت اول خود بدون نوسان حفظ کند اما در این سالها تقریبا داستانهای قیمت دو نرخی ارز در کشور آغاز شده بود و قیمت دلار بین بازار رسمی و آزاد تفاوتهای بسیاری داشت اما این دولت هم نتوانست قیمت ارز را ثابت نگه دارد و ظاهرا بر روی همان ریلی که دولت سابق بنا گذاشته بود کار را پیشبرد به طوری که از سال اول دولت دوم اصلاحات(سید محمد خاتمی) دوباره نوسانات ارزی در کشور نجومی شد و از سال 81 به یکباره روند صعود نجومی آغاز شد و با افزایش نرخ دلار روبرو شدیم تا جایی که نرخ دلاری که در سال 80، 175 تومان بود با طی کردن روندی صعودی به 828 تومان در سال 84 رسید.
روند افزایشی قیمت دلار از آن پس دیگر پایین نیامد و تا سال 91 مرز 1200 تومان را هم رد کرد.
در دولت محمود احمدینژاد نیز روند افزایشی قیمت ارز ادامه پیدا کرد چنانچه بررسی روند افزایشی نرخ دلار طی سالهای 1384 تا 1388 نشان میدهد که طی این مدت 4 سال، نرخ دلار تا خردادماه 1388 به حدود 980 تومان افزایش پیدا کرد به طوری که تفاوت نرخ دلار در خردادماه 1388 با خردادماه 1384، نشان از رشد 9.1 درصدی نرخ دلار در دولت اول محمود احمدینژاد دارد و نتیجتا در پایان دولت احمدی نژاد نرخ ارز به بیش از ۳ هزار تومان رسی.
دولت یازدهم به ریاست حجت الاسلام حسن روحانی در سال 92 تحت عنوان تدبیر و امید با شعارهای اقتصادی و انتقاد به نوسانات ارزی روی کار آمد و سکان دولت را بر عهده گرفت.
چنانچه براساس گزارش بانک مرکزی، نرخ دلار از این دوره به بعد روندی کاهشی به خود گرفت. این گزارش نشان میدهد که متوسط نرخ دلار از 3579 تومان در خردادماه 1392 به 3026 تومان در اسفندماه همان سال کاهش یافت. البته در ماههای آذر، دی و بهمن سال 1392 نرخ دلار به زیر 3000 تومان نیز کاهش یافت؛ به طوری که در آذرماه متوسط نرخ دلار 2949 تومان، دیماه 2975 تومان و بهمنماه 2950 تومان بود البته این روند دیری نپایید و روحانی دولت اولش را با افزایش قیمت به اتمام رساند.
در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بحث بر روی قیمت ارز بالا بود و تیم انتخاباتی دولت روحانی با تلقین این مسأله به مردم که اگر فلانی بیاید دلار 5 هزار تومان می شود پیروز انتخابات شدند اما غافل از اینکه دولت دوم روحانی قرار است یکی از بدترین شرایط ارزی بعد انقلاب را ایجاد کند و به تبع آن فشار اقتصادی بر روی مردم افزایش چشمگیری پیدا کند.
قیمت ارزی در این دولت بیمحابا و بیسابقه تاخت و تاز خود را آغاز کرد و در گام اول تا مرز 14 هزارتومان پیشرفت که این جهش نجومی موجب شد که دولت دست به تولد ارزی جدید تحت عنوان دلار جهانگیری یا ارز ترجیحی به قیمت 4 هزار و 200 تومان کند که طبق اظهارات ولی الله سیف رئیس کل اسبق بانک مرکزی نشان داد که هیچ نظر کارشناسی در تعیین این نرخ لحاظ نشده بوده و کاملا سلیقهای قیمت این ارز اعلام شده است.
جهش بعدی قیمت ارز در دولت روحانی سیر آن به سمت +25 هزار تومان بود اتفاقی که شاید حتی اگر میگفتیم افزایشهای نرخ ارز بر روی روال ثابتی پیش میرود حتی در نیم قرن آینده هم نباید رخ میداد اما ظرف 4 سال با رشد نجومی قیمت دلار این امر محقق شد و صحبتهای وقت حسن روحانی رئیس جمهور در مورد مالکیت ارز توسط دولت نیز خیلیها را متاسف کرد.
در دولت روحانی قیمت ارز تا ۳۰ هزارتومان هم بالا رفت اما نهایتا روی ۲۷ تا ۲۵ هزار تومان تحویل دولت سیزدهم شد و دولت سیزدهم نیز این قیمت را روی ۲۴هزار تومان ثابت کرد اما این اواخر شاهد افزایش قیمت به بالای ۳۰ هزار تومان هستیم که قطعا یکی از اصلی ترین وظایف دولت این است که ارز را کنترل کند چرا که روند تلاش دولتها در ۴۰ سال گذشته به جز در برخی دورههای کوتاه نشان میدهد که رقابت سنگینی بین دولتها برای کاهش قدرت پول ملی وجود داشته است و این امر اگر در این دولت هم ادامه داشته باشد و اصلاح نشود دیگر نمیتوان امیدی به اصلاح رویه در آینده داشت.