یادداشت اختصاصی:
کاپیتولاسیون راهی برای از بین بردن
غرور ملی
علی ستاری
به گزارش روزنامه دریای اندیشه، تمام کشورها و ملتها از یک سری مسائل مهم برای خود برخوردار هستند که دست به دست هم دادن آنها موجب میشود مقولهای به نام غرور ملی شکل بگیرد، مسئلهای که شاید در برابر مسائل فردی مضموم باشد اما زمانی که بر تارک یک ملت مینشیند باید یک مقدار بدان متفاوتتر نگاه کنیم و آن را از تعصب بیچون و چرا خارج و به عزت نفس نزدیکتر گردانیم از این رو غرور ملی البته در مقابل کشورهای مستکبر امری مورد تاکید است و چنانچه ملتی در این زمینه دچار مشکل باشد قطع به یقین شکستن استخوانهایش برای بیگانه و اجنبی سهلالوصول تر خواهد شد، کشور ما ایران از ابتدای شکلگیری تاریخ کهنش همواره از یک غرور ملی جوشان برخوردار بوده است و همین امر هم موجب میشده تا بتوانند در مقابل امپراطوریهای روم و یونان بایستند و در میان شکستها و پیروزیها حماسههایی را نیز بیافرینند، اگر به تاریخ کشور خود بنگریم هر گاه غرور ملی در کشور ما با خدشه روبرو شده است و این امر خلاصه در غرور و تکبر حاکمان شده است شکستهای سنگینی خوردهایم، شکست شاه سلطان حسین صفوی در مقابل افاغنه و از بین رفتن شوکت امپراطوری صفویان نمونهای از غرور خدشهدار شده یک ملت است که ناشی تکبر پادشاهان میباشد در حالی که هر کجای تاریخ غرور ملی ما ایرانیان سالم بوده است هیچ قدرت و ابرقدرتی نتوانستهاست جلوی ما بگیرد از نبردهایمان با عثمانیها تا پرتغالیها و کشورگشاییهای نادرشاه و یکهتازیهای آغا محمدخان اما در همین قاجاری که نام اولین پادشاهش را آوردیم به عنوان یکی از حکومتهای مقتدر بعد از گلستان و ترکمانچای به دلیل اینکه غرور ملی یا بهتر است بگوییم عزت نفس ملت مورد خدشه قرار گرفت شوکت دوران آقا محمدخانی برای قاجارها دیگر بازنگشت و حتی عهد پر فروغ ناصری نیز نتوانست ضامن این امر باشد و قسمتهای دیگری نیز از میهن جدا شد و یا در عهد رضا خانی به دلیل سرکوبگریهای شاه ایران در حملات متفقین به ایران مردم آنچنان واکنشی برای دفاع از مرزها و کیان کشور نشان ندادند و نیروهای متخاصم در کمتر از چند ساعت عنان کشور را در دست گرفتند.
این غرور ملی یا عزت نفس ملی عوامل قوت و ضعف بسیاری دارد اما یکی از اصلیترین عوامل تضعیف آن که میتواند خودباوری هر ملتی را از پای درآورد طرحی به نام "کاپیتولاسیون" است؛ ما ایرانیها کاپیتولاسیون را بیشتر در تاریخ انقلاب خواندهایم و شنیدهایم اما جالب است بدانید یکی از نقاط تحمیل این طرح استعماری در عهدنامه ننگین ترکمانچای بوده است.
این مقررات برای اولین بار در ۱۸۲۸ میلادی پس از شکست ولیعهد عباس میرزا در جنگ با روسیه ۱۸۲۶–۱۸۲۸ با بستن عهدنامه ترکمانچای از طرف دولت روسیه تزاری بر ایران تحمیل شد. فصل هفتم، هشتم و نهم معاهده ترکمانچای که به مسایل حقوقی و جزایی اتباع روسیه در ایران مربوط است این مطلب را تصریحکرده است و دولت روسیه حق کاپیتولاسیون را برای همه افراد روس در ایران به دولت ایران تحمیل کرد که بدین معنا بود که هیچ فرد دولتی ایران اجازه نداشت که به ساختمان یک روس در ایران وارد شود بدون اینکه مجوز از سفارت روسیه را در دست داشته باشد. هم چنین تمام روسها در ایران تنها مشمول قانون روسیه میشدند. این قرارداد از آن جهت مشکلات فراوان به بار آورد که کاپیتولاسیون را، که تنها برای یک گروه کوچک دیپلمات وضع شده بود و برای همه اتباع روس جاری کند اما چالش برانگیزتر قانون کاپیتولاسیون در حکومت پهلوی دوم تصویب شد، به طوری که در دوران نخستوزیری «حسنعلی منصور» قانونی به مجلس شورای ملی برده شد که قرار بود بر اساس آن مستشاران آمریکا که در ایران خدمت میکردند از مصونیتهای قضایی برخوردار شوند بدین ترتیب که آنها اگر جرمی را در ایران مرتکب میشدند دولت ایران حق برخورد و رسیدگی به آنها را نداشت و حتما باید توسط خود دولت آمریکا مورد بررسی قرار میگرفت، با افشای این سند امام خمینی در 4 آبان 1343 سخنرانی تندی در دیدار روحانیون، طلاب، بازاریان و دانشگاهیان و اهالی قم و سایر شهرستانها علیه کاپیتولاسیون انجام میدهد و میفرماید: "ملت ایران را از سگهای آمریکا پستتر کردند. اگر چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او میکنند؛ لکن، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست میکنند؛ و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حقتعرض ندارد!
بدون شک کاپیتولاسیون یکی از علت هایی است که می تواند موجب خدشه دار شدن غرور ملی و عزت نفس یک ملت شود و ملتی که عزت نفس آن دچار خدشه شود همواره به ملعبه دیگران تبدیل خواهد شد.