«کاش می‌شد به جای دارو آجیل بخوریم!»
  • فرهنگی

  • مهر 06، 1399 - 10:58


نگاهی به دفترچه بیمار می‌اندازد. اسمش را بلند می‌خواند: «سه تا از داروهاتو نداریم، یکیشم خارجیه که ما ایرانیشو داریم. میخوای؟» بیمار دفترچه‌اش را می‌گیرد و از داروخانه بیرون می‌زند. از او اجازه می‌گیرم و هم‌پایش می‌شوم تا ببینم بعد از سر زدن به چند داروخانه، می‌تواند تمام داروهایش را بخرد یا نه.

جوان است، بیماری خاصی ندارد و زمانی که به روانپزشک مراجعه کرده متوجه افسردگی‌اش شده است. حالا باید برای چند داروی ساده آرامبخش داروخانه‌ها را گز کند. هر بار که دفترچه‌اش را از بخش تحویل نسخه می‌گیرد، در کیسه پلاستیکی می‌گذارد و  دست‌هایش را حسابی الکلی می‌کند. نمی‌خواهد کرونا را هم تجربه کند.

داروخانه خلوت است و یک مرد سالخورده انتهای راهرویی باریک، پشت ردیفی از الکل‌ها و مواد ضدعفونی‌کننده نشسته است. نگاهی به نسخه می‌اندازد: «آسنترا ندارم، اصلا پیدا نمیشه، باید خیلی بگردی. یکی دیگه از داروهاتم خارجیشو دارم که گرون میشه. میخوای؟» دختر جوان دوباره دفترچه‌اش را می‌گیرد تا به داروخانه‌های دیگر هم سر بزند.  

بیمارها و نسخه‌هایی که آواره داروخانه‌ها شده‌اند، کم نیستند. اگر جای نشستنی باشد، گوشه‌ای آرام می‌گیرند و اگر هم نباشد وارد شلوغی و فشردگی صف می‌شوند تا اسمشان را بخوانند. انگار حواسشان به فاصله اجتماعی نیست و فقط می‌خواهند دارو را به جان عزیزانشان که بیمارند، برسانند.

پشت پیشخوان و شیشه‌های بلند، چند جوان با روپوش سفید، قفسه‌های دارو را بالا و پایین می‌کنند و انگار برای هر نسخه‌ای یک یا چند دارو کم می‌آورند. گاهی هم با نگاهی گذرا به نسخه، اسم بیمار را بلند صدا می‌زنند: «هیچکدوم از داروهاتونو نداریم».

دهمین داروخانه‌ای که سر می‌زنیم شبانه‌روزی است. فضای چندان بزرگی ندارد و بیماران زیادی در آن رفت و آمد می‌کنند. دفترچه را می‌گیرد و در کمال تعجب همه داروها را دارد اما از داروی «آسنترا» فقط یک ورق به بیمار می‌دهد: «فقط همینو دارم. دیگه نیست. سر بزن شاید بعدا اومد.»

- کی میاد که سر بزنم؟

- خانوم من از کجا بدونم؟ مگه شما دو دقیقه دیگه خبر داری چی میشه که من جوابتو بدم؟

- خب آخه اونوقت باید دارو رو آزاد بخرم چون شما برگه دفترچه‌مو کندی؟

- خیالت راحت. قیمتش آزاده. با دفترچه زیاد فرقی نداره.

نگاهی به فاکتوری که دستش داده‌اند می‌اندازد. ۱۵۸ هزار تومان برای سه قلم داروی ساخت کشور خودمان! کارت بانکی‌اش را در می‌آورد و به صف صندوق می‌رود.

کنار صندوق، مواد ضدعفونی‌کننده و الکل هم می‌فروشند. زن سالخورده‌ای قیمت برندها را در حجم‌های مختلف می‌پرسد و بعد از شنیدن جواب فروشنده، ابروهایش را بالا می‌اندازد:

- چرا انقدر گرون؟

- تازه قراره از این گرون‌تر هم بشه.

گوشه دیگری از داروخانه، زنی دست‌های دخترش را که مثل کویر خشک شده‌اند به داروساز نشان می‌دهد و پمادی برایش می‌خواهد. دکتر فاکتوری می‌دهد و می‌گوید: «برو پرداخت کن بیا تا بهت بدم.»

از دختر جوان خداحافظی می‌کنم و تا رسیدن به خانه به چند داروخانه دیگر هم سر می‌زنم و سراغ داروی «آسنترا» را می‌گیرم. نیست که نیست. یکی از داروسازها می‌گوید:

- خانوم هر چی که تو بازار نیست یعنی میخواد گرون بشه دیگه.

- داروی دیگه‌ای هم هست که مثل این پیدا نشه؟

- واسه چی می‌پرسی؟

- خبرنگارم

بعد از چند ثانیه سکوت، خودش را مشغول کار نشان می‌دهد: «نه خانوم. همه چی هست. اینم به امید خدا زود وارد بازار میشه و ان‌شاءالله که قیمتش تغییر نمی‌کنه.»

از داروخانه بیرون می‌زنم که مردی صدایم می‌کند:

- شما خبرنگاری؟

- بله

- تو رو خدا صدای ما رو به گوش مسئولا برسون. درد ما خیلی بزرگتر از داروییه که شما دنبالش می‌گردی. من بیمار سرطانی دارم که داروهاش پیدا نمیشه. اگه برات بگم گریه‌ت می‌گیره.

دوست ندارد اسمش در گزارش بیاید. حدود ۱۰ سالی می‌شود که عزیزش درگیر بیماری سرطان شده و او باید برایش دارو تهیه کند: «می‌تونم از تجربه‌هام یه کتاب قطور بنویسم. مدیرای سازمان بیمه خدمات درمانی دوشنبه‌ها از ساعت ۱۰ تا ۱۱ مستقیم پاسخگوی بیمارائن. باید ساعت‌ها تو صف منتظر بمونیم تا نوبتمون بشه اما وقتی مشکلاتمونو می‌گیم بهونه‌هایی میارن که واقعا توهین به شعور بیمار و همراهشه. مگه پشت دفترچه‌های بیمه این فرمایش مقام معظم رهبری نوشته نشده که «کاری کنید بیمار جز درد و رنج بیماری‌اش، ناراحتی دیگری نداشته باشد»؟ پس چرا دقیقا برعکسه؟ از سال ۹۱ روند دریافت دارو برای بیمارای خاص عوض شد. وقتی متخصص آنکولوژیست دارو تجویز می‌کنه، فقط هفت تا داروخانه خاص تو تهران هست که این داروها رو میشه ازشون تهیه کرد. خود این جای سوال داره. چرا واسه یه شهری مث تهران با جمعیت ۱۲ میلیون نفری باید یه تعداد محدودی داروخانه برای تهیه داروی بیمارای خاص باشه که حتی از استانا و شهرستانای دیگه هم با یخدون بیان تهران تا دارو بگیرن!‍ میدونین چه فشاری به این بنده‌خداها میاد؟ فکر کنین هر بیماری با هر دفترچه‌ای اول باید بره پیش نماینده بیمه، نسخه پزشکو تایید کنه، واسه بیمار پرونده تشکیل بده تا یه سال بتونه هر سه هفته دارو بگیره.»

او ادامه می‌دهد: «متاسفانه سال‌ها شورای عالی بیمه تشکیل نشده بود و خیلی از داروهای حیاتی رو وارد لیست بیمه نکرده بودن. می‌گفتن این کار برای بیمه هزینه‌بره. از سال ۹۲ با پیگیری یه سری از بیمارا هفت تا داروی ضروری سرطان وارد لیست بیمه شد که اتفاق خیلی خوبی بود. وقتی واسه تهیه دارو می‌رفتم تا شش ماه پرونده بیمارم باز بود و با نسخه پزشک و پاتولوژی داروهاشو می‌گرفتم. اما پارسال که رفتم دارو بگیرم گفتن مدارکی بیار که نشون بده این داروها واسه بیمار اثربخش بوده. به نماینده بیمه گفتم پروتکل درمانی هر داروی شیمی‌درمانی حداقل شش ماهه و دارویی که بیمار من استفاده می‌کنه خیلی کمتر از این مدته چون به دارو حساسیت نشون داده و پزشکش بعد از دو دوره داروشو عوض کرده و من مدرکی ندارم که بخوام براتون بیارم. آخرشم مجبور شدم اون دارو رو آزاد بخرم. پزشک یه داروی خیلی مهم دیگه‌ای به اسم «اَوستین» هم تجویز کرد و وقتی رفتم بیمه بهم گفتن طبق توصیه پزشک ما این دارو برای هیچ سرطانی جز دستگاه گوارش تایید نمیشه! کجای دنیا بیمار بدحالی رو که باید خودش داروهاشو تهیه کنه مث توپ فوتبال بین اداره بیمه و پزشک و ... پاس میدن؟ بیمار من بیشتر از ۳۰ سال حق بیمه داده. بیمه به بیمار اعانه نمیده و هیچ بیماری هم مستمند نیست. حقیقتش اینه که بیمه‌ها امانتدار پول‌هایی‌ان که آدما برای روزای مریضیشون میدن. اما متصدی بیمه بهم گفت «بعضی آنکولوژیست‌ها نسخه می‌نویسن و با همکاری بعضی داروخانه‌ها این داروها رو با قیمت دولتی می‌خرن و تو بازار آزاد می‌فروشن. واسه همینم ما مجبوریم سخت‌گیری کنیم.» اما پزشک بیمارم معتقده دارویی که براش تجویز کرده به جز سرطان روده برای سرطانای دیگه هم اثربخشه. اما بازم گوش شنوایی نیس. آخرشم داروی بیمار من تایید نشد و بازم مجبور شدم اونو با هزینه بالا بخرم.»

این همراه بیمار توضیح می‌دهد: «مگه پرونده بیمارا تو کامپیوتر برای بیمه‌ها باز نیس؟ پس بیمار با کسی که داره از دارو سوءاستفاده می‌کنه، فرق داره. خانوم، ناراحت‌کننده‌تر اینه که بعضی از کارشناسا میگن بیمار داشتیم دکتر براش نسخه ۲۵۰ میلیونی نوشته اما بازم نتیجه نداشته. واقعا نمی‌فهمم این کارشناسا تو چه جایگاهی همچین حرفی میزنن؟! بیمار من ۹ ساله که با همین داروها داره زندگی می‌کنه و تا حالا یه چیزی حدود یک میلیارد تومن براش هزینه کردیم. وقتی هم مشکلو به پزشک میگیم، جوابش یه جمله کوتاهه «اگه می‌تونی از بازار آزاد بخر و اگرم نمی‌تونی خب نخر». اگه هم مشکلی تو سیستم دارویی هست چرا بیمار باید توپ فوتبال بشه؟ خب مشکلتونو با آنکولوژیست حل کنین. پرونده‌های الکترونیکی تشکیل بدین که کسی نتونه سوءاستفاده کنه. چرا بیمار یا همراهش باید از ساعت ۶ صبح گردن کج کنه تا دارو بگیره؟ پزشکی که سازمان نظام پزشکی کشور براش شماره صادر کرده و تاییدش می‌کنه، یه دارو رو تجویز می‌کنه اما بیمه اون دارو رو به بیمار نمیده! به نظرتون واقعا خنده‌دار نیس؟ یا دارو نیس یا به اندازه نمی‌دن و سرخود کمش می‌کنن یا اصلا بیمه تاییدش نمی‌کنه! چرا باید پزشک آنکولوژیست دارویی که به درد بیمار نمی‌خوره رو براش تجویز کنه؟ تازه این تنها مشکل نیس. ما از همه پس‌انداز و هرچی که تو زندگیمون داشتیم، واسه دارو خرج کردیم. بخدا هربار که برای گرفتن دارو میرم داروخانه بیماران خاص، نمیدونین چقدر بیمار یا همراهاشون به خاطر اینکه پول خرید دارو ندارن میشینن تو خیابون ویلا و گریه می‌کنن.»

بارها از اینکه مجبور شده این توضیحات طولانی را بدهد عذرخواهی می‌کند و به ایسنا می‌گوید: «دو آمپول ترکیه‌ای «اَوستین» با دُز ۴۰۰ حدود ۱۲ میلیون و ۶۰۰ هزار تومنه و قیمت همین دارو ساخت ایران پنج میلیون و ۶۰۰ هزار تومنه. این دارو باید هر سه هفته یه بار تزریق بشه. ما توانایی خرید داروی ترک رو نداریم به خاطر همینم دیدم بهتره که داروی ایرانی بخریم اما چون بیمه تاییدش نمی‌کنه همینم آزاد می‌خریم. البته بیمه تکمیلی مبلغیشو میده اما اونا هم سقف سالانه دارن و بیشتر از یه مبلغی  پرداخت نمی‌کنن. متاسفانه الان بیشتر مواد اولیه داروهای ایرانی از چین و هند تهیه میشه و نه تنها کارکردشون از داروهای خارجی پایین‌تره بلکه عوارض جوانبی هم داره و بیمار دچار حالت تهوع، ضعف، خشکی پوست و تغییر مزاجی میشه. من مقاله‌های به‌روز دنیا رو می‌خونم که اینا رو به شما میگم. درد بیماری عزیزان ما یه طرف و سردرگمی تهیه دارو تو این سیستم پیچیده یه طرف دیگه. واقعا خدا به داد ما برسه. دعا می‌کنم همه کسایی که ما رو اذیت می‌کنن به دردمون دچار بشن. یه چیز جالب‌تر اینکه معاونت‌های دارو و درمان علوم پزشکی به بیمارایی که بیمه ندارن یه کمکایی می‌کنه. یه سری خیریه‌ها هم هستن که مثلا از پنج میلیون تومن پول دارو یه چیزی حدود ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومن میدن اما برای گرفتن همین پول باید یه راه طولانی بری؛ از داروخانه پیش‌فاکتور بگیری و مدارک زیادی ببری تا بهت فاکتور بدن و مابقی داستان. خنده‌دارتر اینه که شرطِ دادن همین هزینه هم تاییدشدن داروها از طرف بیمه‌ست. خب اگه بیمه داروی بیمارو تایید کنه که اصلا به کمک جای دیگه‌ای نیاز نیس! هر کسی هم این بهم‌ریختگی سیستم رو میندازه گردن یکی دیگه. این وسط هم کسی که قربانی میشه بیمار و خانوادشه.»

به آدرسی که می‌گوید می‌روم. خیابان انقلاب تهران، ابتدای خیابان استاد نجات‌اللهی یا همان «ویلا»؛ داروخانه بیماری‌های خاص تهران. برای مراجعان، سایه‌بان‌هایی کنار پیاده‌رو آماده کرده‌اند تا لااقل زیر باران و آفتاب اذیت نشوند و بتوانند در مدت انتظار، کمی بنشینند. «محمد» که بتازگی یکی از عزیزانش دچار بیماری شده، یکی دیگر از کسانی است که از این وضعیت کلافه شده است: «پول مردم به داروی خارجی نمیرسه، ایرانیا هم چون ارزون‌تره متقاضیش زیاده و چند برابر میزانیه که تولید میشه. به همین خاطر خیلیا سرگردون میشن واسه دارو».

«مجید» هم که کنارش ایستاده و او هم پیگیر داروهای خواهرش است، می‌گوید: «درسته که تحریمیم و اجازه نمیدن دارو بیاد ایران ولی کاش لااقل همین داروهایی که توی مملکت خودمون تولید میشه گیر بیاد و ارزون‌تر باشه یا دیگه بیمه‌ها اذیت نکنن تا بشه دارو گرفت. دیگه دارو که مثل کره نیست بگیم حالا میشه نخورد یا به قول اون بنده خدا به جاش مثلا آجیل و آووکادو بخوریم. کاش می‌شد ولی اگرم بخوایم به جای دارو آجیل بخوریم، بازم زورمون نمیرسه. (می‌خندد)»