۱۹سال مذاکره بی نتیجه تنها راهی برای کند کردن شتاب فزاینده ایران
  • گزارش و مصاحبه

  • تیر 26، 1401 - 09:38


گزارش اختصاصی 

۱۹ سال مذاکره بی‌نتیجه تنها راهی برای کند کردن شتاب فزاینده ایران 
علی ستاری 

به گزارش روزنامه دریای اندیشه، قطعا برای ما ایرانی‌ها یکی از مسائل پر تکراری که می‌شنویم بحث مذاکره با غرب است مذاکراتی که مربوط به امروز و دیروز نیست و از بعد پیروزی انقلاب همواره مطرح بوده است و اشخاص زیادی از علی لاریجانی گرفته تا سعید جلیلی و حسن روحانی و محمدجواد ظریف به عنوان نمایندگان طرف ایرانی پای میز مذاکره رفته‌اند اما در کل ایام و دوره‌هایی که مذاکرات انجام شده است، آن سودی و منفعتی که باید ملت ایران از آن برداشت کنند به دست نیامده است و همواره ما ایرانی‌ها به دنبال توافقی خوب بوده‌ایم که هیچ‌گاه اتفاق نیفتاده است. 
تقریبا مذاکرات هسته‌ای با ایران از سال ۸۲ و در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی آغاز شد و اواخر مهر ماه سال ۸۲ وزیران خارجه سه کشور اروپایی انگلستان، آلمان و فرانسه به تهران آمدند و مذاکرات آنها با طرف ایرانی به ریاست حسن روحانی و کمال خرازی منجر به صدور «بیانیه سعدآباد» شد، بیانیه‌ای که طی آن بیان شد که ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرده و گازدهی در سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستی‌آزمایی و اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران، به صورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق می‌کنند. 
دور بعدی مذاکرات ایران و غرب یک ماه بعد آغاز شد و حسن روحانی به عنوان مذاکره‌کننده ارشد ایرانی در مذاکرات حاضر شد و توافق‌نامه بروکسل در ۴ اسفند ماه ۱۳۸۲ به امضا رسید که طی آن ایران متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند و اقدام به ساخت قطعات یدکی سانتریفیوژهای موجود در آن زمان را نیز تعلیق کند.
بنابراین در یک سال ایران دو امتیاز بزرگ هسته‌ای را به غربی‌ها واگذار کرد اما ماجرا به همین جا ختم‌ نمی‌شد و یک‌سال بعد ایران در پای میز مذاکره توافق‌نامه جدیدی را تحت عنوان توافق پاریس امضا کرد و  به موجب آن ایران به عنوان اقدامی داوطلبانه در جهت اعتمادسازی -و نه به عنوان یک تعهد قانونی - پذیرفت که کلیه فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهم‌بندی و راه‌اندازی سانتریفیوژهای گازی، و فعالیت‌های مربوط به جداسازی پلوتونیم را متوقف کند و در عوض اتحادیه اروپا سعی در پذیرش ایران در سازمان تجارت جهانی نماید.
با پذیرش توافق پاریس عملا صنعت هسته‌ای ایران با تعطیلی روبرو شد
اما در سال آخر دولت خاتمی با دستور مقام معظم رهبری رئیس جمهور خبر از سرگیری فعالیت‌های هسته ای را اعلام کرد و در آوریل ۲۰۰۶ دانشمندان ایرانی موفق به تولید چرخه کامل سوخت هسته‌ای در مقیاس آزمایشگاهی شدند و ایران به کشورهای عضو باشگاه اتمی پیوست و عصر قطعنامه‌ها بر علیه ایران آغاز شد، بر همین مبنا شورای امنیت در ژوئیه ۲۰۰۶ قطعنامه ۱۶۹۶ را تصویب کرد و خواستار تعلیق غنی‌سازی اورانیوم در ایران شد. همچنین در دسامبر همان سال قطعنامه ۱۷۳۷ را تصویب کرد که بیشتر فعالیت‌های تجاری، مالی، صنایع موشکی و هسته‌ای ایران را براساس بند ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد، هدف قرار داده بود، ایران نیز با تأکید بر بند ۴ معاهده ان‌پی‌تی این اتهامات را غیر مستند ‌خواند و خواستار رفتار غیر تبعیض‌آمیز با فعالیت‌های اتمی خود شد.
قطعنامه‌هاب ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵، ۱۹۲۹ قطعنامه‌های بعدی کشورهای غربی بر علیه اقدامات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران بود. 
با روی‌کار آمدن دولت حسن روحانی که پیش‌تر به عنوان عضو ارشد مذاکره کننده ایرانی در توافقات سعدآباد و بروکسل پای میز مذاکره نشسته بود بحث مذاکرات با غربی‌ها که تحت عنوان 5+1 جلو آمده بودند جدی‌تر شد و دولت با شعار به سرانجام رساندن مذاکرات مستقر شد این جمله حسن روحانی که باید هم چرخ زندگی مردم بچرخد و هم چرخ سانترفیوژها نشان می‌داد که در بر همان پاشنه قبلی می‌چرخد و روحانی که بعنوان مذاکرکننده تیم ایرانی در دولت خاتمی موجب تعلق فعالیت‌های هسته‌ای شده است دوباره ابایی برای تکرار وضعیت گذشته ندارد، مشکل اصلی تیم سیاست‌گذاری، اجرایی و دیپلماتیک حسن روحانی این بود که آن‌ها که عمدتا تحصیل‌کردگان غرب بودند بیش از اندازه به آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها خوشبین بودند و در این امر حتی گوششان بدهکار بیانات و فرامین رهبر معظم انقلاب هم نبود و با وجود تذکرات رهبری  معزز  کار خود را پیش می‌بردند، روحانی و دولتش اصرار داشت که هر طور شده به یک توافق نسبتا بهتر از توافق‌های قبلی دست پیدا کند چرا که تا اینجای کار ۱۰ سال مذاکره بی‌نتیجه برای ملت ایران بود و روحانی برای اینکه نشان دهد واقعا زبان دنیا را بلد است بایست امتیازاتی از غرب کسب می‌کرد.
اولین دور مذاکرات در دولت روحانی در نیویورک انجام شد و پس از آن محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به طور مستقیم با جان‌کری وزیر امور خارجه آمریکا دیدار کرد که حواشی بسیاری را به همراه داشت بعد از این مذاکرات ، مذاکره ژنو ۴ و پس از آن ژنو ۵ در سطح وزرای خارجه ۵+۱ و ایران انجام شد از طرف دیگر نیز دولت مکرر امیدواری می‌داد که مذاکرات نتیجه‌بخش بوده و به زودی توافقی انجام خواهد شد که حلال همه مشکلات است، مذاکرات ژنو ۵ یکی از حساس‌ترین مذاکرات ۱۰ سال اخیر بود چرا که در این دور از مذاکرات که اول در سطح معاونین وزرای امور خارجه برگزار شد با به درازا کشیدن وزرای امور خارجه نیز حاضر شدند و در خلل آن نشست سه جانبه و ۵ ساعته جان‌کری وزیر امور خارجه آمریکا، محمدجواد ظریف و کاترین اشتون برگزار شد در حالی همه انتظار داشتند خبرهای تمام کننده‌ای از ژنو بشنوند با کارشکنی فرانسوی‌ها این مذاکرات به نتیجه نرسید و قرار شد ۱۰ روز بعد دوباره مسئولان کشورها دور هم جمع شوند.
مذاکرات ژنو ۶ از ۲۹‌آبان ماه آغاز شد و در این دور ایران و ۵+۱ به توافقی مشترک دست پیدا کردند و فصل جدیدی از روابط آغاز شد اما این تازه آغاز کار بود و یک توافقی انجام شده بود که هنوز روی کاغذ نیامده بود و تصویب نشده بود، شب توافق ژنو بسیاری از مردم با در دست داشتن دلار آمریکا و ریال ایران به بهانه اینکه ارز ارزان خواهد شد به خیابان‌ها آمدند و ظریف امیرکبیر زمان خوانده شد از سوی دیگر نیز بخش عمده‌ای از جامعه نگران بده و بستان‌هایی بودند که بین درهای بسته در حال انجام بود چرا که از مفاد توافقات چیزی منتشر نمی‌شد و مسئولان ایرانی تنها به بیان اینکه توافقات خوب است و برد برد است و ... اکتفا می‌کردند اما طرف غربی ملزم بود تا هم امنیت اسرائیل را تامین کند و هم جلوی فعالیت هسته‌ای را بگیرد و مشخص بود که کشورهایی که ۱۰ سال هیچ امتیازی به ایران نداده‌اند تا خواسته‌هایشان تامین نشود دست به توافق نخواهند رسید.
دور بعدی مذاکرات در لوزان با حضور رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و وزیر انرژی آمریکا برگزار شد و بعد از کشمکش‌های فراوان البته در دور بعدی مذاکرات در وین ایران و ۵+۱ به متنی مشترک تحت عنوان برنامه جامع اقدام مشترک (برجام ) رسیدند.
برجام نقاط کور و مبهم زیادی داشت اما آنچه‌ که از بررسی آن به دست می‌آمد این بود که محمد‌جواد ظریف و دولت روحانی همان راه دولت خاتمی در بروکسل را رفته است و بدون اینکه چیزی به دست بیاورد تمام دستاوردها را به باد داده است، تنها تاکید دولتی‌ها برای دفاع از رفع یکباره تحریم‌ها بود که البته آمریکایی‌ها هیچ‌گاه نه آن را تایید کردند و نه اجرا کردند و نه در برجام به آن اشاره شده بود اما رئیس جمهور،وزیر امور خارجه و مدافعان برجام همواره بر آن تاکید می‌کردند.
یکی از موضوعات چالش‌برانگیز برجام روند بررسی و تصویب این توافق‌نامه در مجلس شورای اسلامی بود که برای آن کمیسیون ویژه‌ای از نمایندگان به ریاست علیرضا زاکانی شهردار فعلی تهران تشکیل شد نتیجه بررسی‌های کمیسیون ویژه رد کردن برجام بود اما علی لاریجانی بدون اعتنا به گزارش کمیسیون و بدون اینکه به مخالفان برجام اجازه دهد که نطق داشته باشند برجام را به رای گذاشت و برجام در میان اشک، آه و فریادهای مخالفین به تصویب رسید.
نکته جالب توجه برجام این بود که ایران اسلامی به تمام تعهدات خود در برجام عمل کرد و تنها استدلال دولتی‌ها نیز در برابر برجام این بود که امضای کری تضمین است اما بعد از تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن ترامپ، ایالات متحده آمریکا بدون اجرای هیچ یک از مفاد برجام از این توافق نامه خارج شد، ایرانی‌ها که به تعهدات خود عمل کرده بودند و با یک چک بی محل روبرو بودند به همین منظور دولت روحانی تا آخرین روز استقرارش به مذاکرات با اروپایی‌ها ادامه داد بلکه بعد از ۸ سال بتواند به یکی از تعهداتش عمل کند اما این مهم محقق نشد و دولت سیزدهم به عنوان میراث دار چک بی محلی به نام برجام روند مذاکرات را از سر گرفت‌.
بیش از ۱۹ سال مذاکره نشان می‌دهد که غربی‌ها هیچ‌گاه هیچ امتیازی به ایران اسلامی نخواهند داد و مذاکرات تنها راهی است تا امور اجرایی ایران را دچار گذر زمان کنند و از این طریق از سرعت آن کاسته شود.