شاخاب پارس (خلیج فارس)
  • گزارش و مصاحبه

  • اردیبهشت 10، 1401 - 12:17


 

یعقوب باوقار زعیمی- فعال فرهنگی

 

 

به گزارش دریای اندیشه،نوشته ها و نگاره ها از شاخاب پارس (خلیج فارس) به گفته نامور شده از هفتاد من «مثنوی» هم بیشتر است که با نام « دریای پارس» چه به پارسی و چه به لاتین در همه ی روزگاران درخشش داشته است. 

من در نسک خانه ی خود چندین نسک ( کتاب) در باره خلیج فارس دارم و بیش از اندازه خرسند شده ام که اینجا نام خود را از آغاز تاریخ داشته است.

از زمانی که ‌بر سر نام شاخاب پارس در سرزمین های پایین دست دریا در پیوند با شهری گری چشم گیر شیخ نشین ها انگیزش هایی برای دگرگونی نام انجام گرفت و سر و گوش خودستانه جنباندند بر آن شد تا گذشته نگاران با نگاه ویژه ای خرمن هایی از نوشته و نگاره های دوباره در باره ی این جایگاه برجسته به بار آورند به گونه ای که در یکی ا ز نمایشگاه های سال های گذشته در تهران ، دالانی بزرگ از نوشته ها و نگاره ها و بن مایه هایی برای استوار سازی اینکه این شاخاب ( خلیج) از دیرین نامش « پارس» بوده است در دیدگاه ی مردم گذاشته شده بود.

به دنبال بالا گرفتن این بگو مگو ها دولتمردان کشور بر آن شدند که روز دهم اردیبهشت ماه که روز آزاد سازی هرمز از چنگال پرتعالی ها در دور و بر ۴۰۰ سال پیش بوده است از سال ۱۳۸۴ « روز ملی خلیج فارس» ( من : رور مردمی دریای پارس) نامگذاری شود ‌ که البته جفا هست اگر یاد نکنیم که این رخ داد با پیشنهاد یکی از فرزندان پس کرانه : « جعفر مرادی شهدادی» که دارای روزنامه « آوای خلیج فارس» بود ‌انجام گرفت. او خود فرزند اردیبهشت است و در دوم اردیبهشت زاده شده و جای نکوداشتی دو سویه است.

 همه ساله نشست هایی که تاکنون رهاوردهایی آنچنان نداشته است برگزار می شود و تنها با افزون کردن دو واژه به آن و گفتن و نوشتن « خلیج تا ابد فارس» هم دامنه ی انگیزش ها بیشتر نمایان شد.

هنگامی که به گفته مولوی : « آفتاب آید دلیل آفتاب» و اینکه این دریا نام خود را در پی داشته چه نیازی هست که به آن واژه هایی افزون شود تا انگیزش ها را بیشتر کند ؟! 

دارامندی از هر چیزی ، ار هر آب و خاکی به بهره بردن بیشتر از آن بر می گردد و ببینیم که در این راستا ما چه بهره هایی برتر از آن ور ی های دریا را داشته ایم ! 

به جای اینکه اندیشه ها را روی این بگذاریم که با ژست روشنفکرانه بگردیم از ته تاریخ نوشته ای را واکاوی کنیم که نام پارس را یدک می کشد تا بر باورمندی ما افزون شود، به گمان من اگر چه خنده اور است ولی کمر خم کردن در دریا کنار سورو برای برداشتن یک تکه زباله بسی نیکوتر از این کار پژوهشی است و همین گونه نهادینه کردن دگر زیستاری دریا مانند خودرو نبردن به کنار دریا و جلوگیری از هر آلایندگی .

شاید هم بر این گفته ی من خُرده گرفته شود که همچنین با رخت و جامه هایی که ناپاکی به هر اندک دارد نیز خود را به آ‌ب پاک و ورجاوند دریا زدن درست نیست، گرچه دید گاه دینی و مردمی ما با برهنه به آب زدن در دید مردم به گونه ی ویژه برای بانوان برنمی تابد ! اما نیکوتر آن است که در کنار دریا ایستاد و تنها به خیزاب های چشم نوار دریا چشم دوخته شود و زیبایی دریا را نوش جان کرد ! 

به باور من و باور هر کسی که اندیشه ای مدارا جو ، آشتی جویانه و زیبا شناسانه دارد می توان نکوداشت « روز مردمی دریای پارس» را با آیین های رنگارنگ فرهنگی کناره نشینان و آبخوز نشینان ( جزیره نشینانان ) شاخاب پارس و دریای عمان ( دریای پارس) برگزار کرد، چرا که سرشت مردم هر دو سوی دریا وارون بر دیگاه زمامداران بر یک گوهرند. 

نگاه فرهنگی می تواند زمینه ساز آشتی و پایداری و پیشرفت همگون و هم افزایی شود.