سرمقاله اختصاصی: بیوتروریسم عليه مدارس
  • گزارش و مصاحبه

  • اسفند 27، 1401 - 08:42


طی هفته های اخیر موضوع مسمومیت دختران دانش آموز در مدارس چند شهر به نگرانی خانواده ها و جامعه انجامیده و به صورت معضلی ابهام آمیز برای کشور درآمده است. بحرانی که هر روز دامنه آن وسیع تر می شود. عدم پاسخ قانع کننده به افکار عمومی و بخصوص والدین دانش آموزان همچنان بر ابهامات افزوده است. مساله این است که چرا و چگونه است که دستگاه های امنیتی و سایر سازمان ها و نهادهای مرتبط ابتدا به انکار اصل موضوع می پردازند و در مرحله بعد عمدی بودن مسمومیت ها را تکذیب کرده و در نهایت و در کمال تعجب مجبور به تایید آن می شوند؟
این‌که بعد چند ماه رئیس جمهوری دستور رسیدگی می دهد و وزیر کشور با مشارکت وزیران ذی ربط کارگروه تشکیل می دهد تا موضوع بیوترورسیم علیه مدارس عمدتاً  دخترانه را بررسی کنند و دادستانی تهران اطلاعیه می دهد که پرونده را خارج از نوبت رسیدگی می کند ، یعنی نهایت پذیرفتند که اتفاقاتی! رخ داده است که دیگر نمی توان با عناوینی چون شیطنت دانش آموزان، استرس، اسپری خالی کردن ، خراب بودن شوفاژ خانه و امثالهم آن‌را پوشاند.
نتیجه این اقدامات تروریستی چیزی جز تصویر سازی طالبانی از جمهوری اسلامی نیست. مردم این را خوب می دانند و لذا نخواهند گذاشت عامل یا عاملین آن، که شاید از نظر طرز تفکر به جریانی هایی فکری نیز در کشور نزدیک باشند، به هدف خود برسند.
از روزی که جریان تروریستی مدارس را در کشور با شروع از قم، هدف بیوترورسیم قرار داد، افکار عمومی نتوانست با مساله آن‌طور که جریان رسمی اطلاع رسانی می خواست کنار بیاید. فضای مجازی و در فضای واقعی بین مردم در اشاره به موضوع کلید واژه های مشترکی دیده می شود که نشان می دهد، افکار عمومی بشدت معترض سیستم اطلاع رسانی و نهادهای امنیتی و انتظامی  است و روایت های خود را دارد . مسمومیت حداقل ٩٠٠ دانش آموز به گفته  «شهریار حیدری» عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، موضوع ساده ای نیست که بتوان از آن به راحتی گذشت و بدتر از آن اخلال در روح و روان مردم است و این‌که چگونه نهادهای ذیربط نتوانسته اند در مدت سه ماه عامل و یا عاملین را دستگیر کنند، حال آن‌که در موارد زیادی شاهد بودیم که نیروهای امنیتی با کوچک‌ترین سرنخی و کم‌ترین اطلاعات توانسته‌اند افراد خاص و مورد نظری را شناسایی و دستگیر کنند.

سال‌های گذشته، وقایعی مانند اسید پاشی در اصفهان و قتل های محفلی در کرمان ، کندن و بردن مجسمه ها را شاهد بودیم که به جریان فکری خاصی در کشور منتسب شد. در مورد عاملین قتل های محفلی کرمان با صحبت هایی که متهمان در دادگاه کردند، این نسبت در آن‌ها آن‌گونه که در مطبوعات گزارش شد، برداشت می شد، ولی پرونده اسید پاشی های اصفهان و بردن مجسمه ها با آن وزن ها، سرانجامی روشن و اعلان شده نیافت.
حجت‌الاسلام  «محمدتقی رهبر» ، امام جمعه موقت اصفهان درباره آن اسید پاشی ها و بیو تروریسم علیه مدارس گفته است : موضوع اسیدپاشی‌ها پرونده جدایی دارد که بالاخره یک خیانت و خلاف آشکار بود، اما موضوع مسمومیت دانش‌آموزان شکل پنهان دارد، که در هرحال نیاز به پیگیری و روشن شدن دارد. در هر حال این مسائل هرچه باشد خلاف شرع و قانون است، انجام این اعمال از یک مسلمان و فرد متدین دور است.
با گشتی در میان‌ روایت‌ها و گمانه‌ها چند احتمال و تحلیل در این باره  بیشتر و قوی تر مطرح است :
۱.کار گروه‌های سلفی داخلی یا خارجی است که مخالف تحصیل دختران هستند.
۲. کاری پیچیده، تروریستی با مغز طراح و اجرای بی نقص توسط افراد کار کشته است و نه عاملانی شلخته و خودسر.
۳. کار نفوذی های درون سیستم است. نفوذی لازم نیست گماشته سرویس خارجی باشد.
۴ .کار ضد انقلاب و براندازانی مانند منافقین با هدف ایجاد تنش، بدبینی و عصبانی کردن مردم و شکل‌گیری اعتراضات جدید؛ این بار از مدارس است.
متاسفانه عدم توجه نهادهای حاکمیتی بویژه صدا وسیما به این موضوع که پدیده های ضداجتماعی قابل انکار نبوده و با توجه به نقش فضای مجازی قابل تکذیب نیز نیستند در حال از بین بردن اندک اعتماد باقیمانده بین مردم و نظام هستند. وزیر آموزش و پرورش بعنوان مسئول مستقیم دانش آموزان، این مسمومیت ها را حاصل فضاسازی روانی دانسته و فرمانده پلیس نیز در مرحله نخست آن را غیر عمد تلقی می کند. در این میان آنچه مغفول می ماند دستگیری عوامل این فاجعه بزرگ است. افکار عمومی می پرسد چگونه است که به فاصله کوتاهی از وقوع هر واقعه ناپسند و یا اندیشه‌های ناسازگار با دیدگاه های حاکمیت، نهادهای انتظامی، امنیتی و قضایی دست بکار شده و مرتکبین را دستگیر و سپس به اشد مجازات مورد قبول خود می رسانند اما طی ۳ ماه گذشته هیچ یک از افرادی که اقدام به انتشار گازهای مسموم کننده در مدارس دخترانه کرده اند، نه تنها دستگیر نمی شوند بلکه با شدت بیشتری به اقدامات مخرب خود ادامه می‌دهند؟ مردم در این روزها می پرسند چرا مسئولین از شناسایی و دستگیری طراحان و عوامل این بحران روانی اعتماد سوز ناتوان هستند؟
کدام روایت درست، کدام باطل و کدامیک مخلوط است؟هر چه هست دو نکته مهم در حوادث این چنینی خودنمایی می‌کند:
   آنچه در مدرسه های قم و متعاقب آن در چند شهر دیگر رخ داد،از جنبه‌ی انسانی جنایت و از جنبه‌ی حکمروایی فاجعه بود. بدیهی است که تا روشن‌شدن موضوع نمی‌توان هیچ گروه و جریانی را محکوم کرد، اما ، کسانی که اندک آشنایی با مساله‌ها داشته‌ باشند به‌راحتی می‌توانند تشخیص دهند که چنین اقدام‌هایی سازمان‌ یافته اند و به‌صورت اتفاقی و فردی رخ نمی‌دهند .و این مسئله نشان می دهد که افرادی در حال کارشکنی هستند.
نکته‌ی مهمی که در این هیاهو نباید مورد غفلت قرار گیرد ، بنیان اندیشه‌ای است که این گونه اقدام‌ها را برای عاملان آن زیبا و یا حتی عبادت و به مثابه‌ی امر به معروف و نهی از منکر ترسیم می‌کند و متاسفانه در رسانه های رسمی هم دیده شده که تبلیغ می شود، و هم‌چنان در جامعه ایران نه تنها مشروعیت دارند که مبنای مشروعیت هستند .
مسمومیت سریالی دانش‌آموزان در برخی از مدارس کشور بعد از پروژه ناکام اغتشاشات اخیر نشان می دهد دشمن با سناریوی جدیدی به دنبال احیای اغتشاشات است. در ماجرای مسمومیت برخی دانش آموزان در مدارس رسانه های معاند ایران و جمهوری اسلامی با مقصر نمایی نظام به دنبال نا امن سازی امنیت روانی جامعه هستند تا بتوانند بار دیگر آتش آشوب و ناامنی را برپا کنند. آنچه در این میان مهم است اینکه دستگاههای امنیتی با بررسی دقیق علت مسمومیت های اخیر باید هرچه سریع تر مقصران این اقدامات را شناسایی و مسولان قضایی نیز مجرمان را به سزای عمل خود بنشانند. دستگاههای امنیتی باید در مقابل این جنگ ترکیبی علیه جمهوری اسلامی با هوشیاری عمل کرده و عوامل این حوادث شوم به مردم معرفی شوند.