سیری در فلسفه سیاسی علامه جعفری ابن سینایی که به دنبال حیات معقول بود
  • اجتماعی

  • آبان 25، 1400 - 09:36


 

۲۵ آبان ماه سالروز درگذشت علامه محمد تقی جعفری حکیم، فیلسوف، متکلم، فقیه، اصولی و مولوی شناس عصر معاصر است بزرگمردی که کمتر وام دار علم و دانشی در ایران می توان یافت که آوازه فقهی، علمی، ادبی و فلسفی این عالم جلیل القدر را نشنیده باشد؛ قطعا یکی از راه هاي شناخت هر فردی این است که ببینیم دیگران در مورد او چه می گویند و بسیار جالب بود نگاه به جملات بزرگان در رابطه با این علامه بلافصل عالم علم چنانچه عارف دلسوخته قرن حضرت امام خمینی(ره) در وصف علامه می فرمایند: آقای جعفری ابن سینای زمان هستند و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای بزرگداشت او را بزرگداشت علم می داند؛ آیت الله سید محمد باقر صدر که خود قبله آمال بسیاری از فلاسفه و عرفا است علامه را شعاعی از نور معرفی می کند که بر جهان اسلام با علم و فضل و نظریات و تحقیقاتش نورافشانی می‌کند و علامه ی شهید، مطهریِ بزرگ در وصف این عالم بزرگ می فرماید: ما به مردم حرف تحویل می‌دهیم و (جعفری) روح تحویل می‌دهد.

شاید علامه جعفری اگر امروز در قید حیات بود به واسطه تفسیر درستی که از سیاست و مدیریت، مردم داری، حکومت داری و ... ارائه می داد مانند بسیاری دیگر علما و اندیشمندان در حالت سانسور و بایکوت رسانه ای قرار می گرفت چرا مکتب فکری علامه همان مکتبی لست که عمری از آن علم استخراج کرد و آن چیزی نیست جز چشمه سار دریای معرفت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام.

علامه جعفری قائل بر نظریه حیات معقول است نظریه ای که اگر در همین زندگانی فردی و اجتماعی ما آن را مبنا قرار دهیم‌می توانیم جامعه را به پیشرفت های عظیمی برسانیم چرا که طبق نظر من در جامعه ی مبتنی بر حیات معقول اجزای جامعه صرفا خدمات گیرنده و ارتزاق کننده نیستند بلکه هر کدام از آنها به نحوی عامل رشد جامعه خواهند بود و به اعتلای آن کمک خواهند کرد چرا که حیات معقول نوعی زندگی مبتنی بر تعقل با محوریت عقل عملی و نفی راسیونالیسم غربی است که طیف وسیعی از شناخت های وحیانی، عرفانی، حکمی و علمی را در بر می گیرد.

(راسیونالیسم هم خود عقل گرایی است اما نوعی از عقل گرایی که راه را بر بقیه راه های حصول می بندد) در حیات معقول دریافت های مورد نیاز بشر ممکن است به شکل حضوری یا حصولی و از راه هایی چون آموزش، تقلید یا تعبد به دست آیند و انحصار صرف در آن وجود ندارد و همچنین معارف یادشده، علاوه بر ارزش ذاتی، واجد هویتی ابزاری برای پرورش استعدادها و هدایت اختیاری انسان اند که پیامد آن ورود به هدف اعلای زندگی یعنی شرکت در آهنگ کلی هستی و به تعبیر دیگر عبادت خداوند خواهد بود. نتیجه اینکه حیات معقول وابسته به مجموعه ای کامل از شناخت های الهی و بشری با درجات ارزشی متفاوت است، مشروط بر اینکه با کمک سازوکارهای عقلی و وحیانی از آسیب های معرفتی و عملی در امان بماند.

یکی از مطالبی که علامه جعفری(ره) از آن بحث کرده است فلسفه سیاسی است و قبل از ورود به این مبحث ابتدا باید نگاهی به تعریف خود فلسفه از منظر حضرت علامه داشته باشیم او در کتاب‌ ارتباط‌ انسان‌ و جهان‌ که‌ از نخستین‌ آثارش می باشد چنین‌ تعریفی‌ از فلسفه‌ ارائه‌ داده‌ است: «فلسفه‌ تحصیل‌ توانایی‌ است‌ برای‌ تأمین‌ فعالیت‌ ادراک‌ راجع‌ به‌ معرفت‌ رابطه‌ انسان‌ و جهان».

در میان تمام تعاریف گوناگونی بین فیلسوفان تاریخ از افلاطون و ارسطو تا فارابی و ابن سینا و ملاصدرا و فلاسفه موجود است به نظر‌ می رسد تعریفی که امروز مورد قبول واقع شده است این تعریف است که فلسفه علمی آلی است که دارای مجموعه قواعد و اصول است که به کاربردن صحیح و درست آن قواعد و اصول انسان‌ را خطا در اندیشه مصونیت می بخشد اما استنباط من از تعریف علامه استنباطی جامع تر است و آن هم اینکه به نظر حقیر علامه فلسفه را از عالم ذهن و بازی های فکری و صرفا ابزار بودن جهت فراگیری سایر علوم فراتر برده است و آن را به دایره توانایی عمل بر مبنای فلسفه ای منجر به جلوگیری خطای در اندیشه است یعنی فرد عملکردش نیز باید خالی از خطا شود.

هدف فلسفه سیاسی علامه جعفری، دستیابی به (حیات معقول) است، زیرا به عقیده وی، در حیات معقول همه ارتباطات بشری که با دلایل مختلف شکل می گیرند  در کمال خود قابل جریان پیدا می کنند و سیاست حاکم بر حیات معقول، همه نهادهای سیاسی اجتماعی و روابط میان آنها را با اصول وقوانین و مدیریتی تنظیم و ترسیم می کند که همه حقوق، قوانین،سیاست، قدرت، هنر، اخلاق، دین، فرهنگ، علوم و معارف، همه ی ارتباطات انسان با همنوع خود را در کمال هماهنگی، وحدت، عدالت وتعادل قرار دهند تا همه افراد انسان در جامعه، در یک وحدت شخصیتی به سر برند؛ به گونه ای که پیشرفت کمالی و حقیقی انسان با وجود  وحدت شکل گرفته و به اوج خود برسد.

در فلسفه سیاسی علامه دین، مذهب و اخلاق نیز از جایگاه رفیعی برخوردار است وی معتقد است اخلاق و مذهب ابزاری هستند که می تواند با تحریک وجدان که در واقع پیامبر درونی انسان ها محسوب می شود انسان ها را از انجام کارهای خلاف بازدارد و در انجام اعمال شایسته رغبت بخشد و چنین تحریکی تا آنجا می تواند پیش رود که افراد حاضر  شوند، در حق یکدیگر فداکاری و جانبازی کنند.

علامه جعفری تفسیر بسیار درستی از  سیاست ارائه می دهد او در کتاب‌ حکمت سیاسی اسلام سیاست را اینگونه تعریف می کند که سیاست به معنای حقیقی آن عبارت است از مدیریت، توجیه و تنظیم زندگی اجتماعی انسان ها در مسیر حیات معقول به این معنا که هدف اصلی سیاست در واقع رسیدن به حیات معقول است نه ابزاری که امروزه آن را در جبهه مخالف حیات معقول می بینیم یعنی امروز تا سیاست را مطرح کنی همه این جمله را از زبان بیرون خواهند راند" سیاست پدر و مادر نمی شناسد" یا "سیاست کثیف است" در حالی که سیاست نه تنها پدر و مادر دارد بلکه بسیار هم پاک است چرا وسیله ای برای رشد و تعالی است و در واقع هدف هدف انبیا الهی هم مدیریت، توجیه، تنظیم زندگی انسانها و در یک کلمه هدایتگری برای رسیدن به حیات متعالی بوده است.

 علامه جعفری مدیریت را فراتر از اداره و تنظیم امور، بلکه آن را راهبری در نیل به هدفی و توجیه آن هدف می داند که سیاست برای همه اداره شوندگان آن را معین کرده است.  وی مدیریت های حکومت ها را بسته به مراتب اهدافی که تعقیب می کنند، به مدیریت های سه گانه تقسیم می کند و مدیریتی که برای‌ جامعه حیات معقول ترسیم‌مب کند مدیریت انسانی ـ الهی است که در این نوع مدیریت، انواع نیازسنجی طبیعی و غیرطبیعی  انسان صورت می گیرد و با رعایت اصول سیاست گذاری حاکم برجامعه، همچون اصل رحمت و محبت، رفاه، هماهنگی و اتحاد درهدف گیری های انسانی، اصل رضایت مندی، اصل عدالت و اصل رقابت جامعه به سوی تولید رفتار متعادل و عدالت خواهانه پیش می رود.

قطعا در کنار هزار و یک ویژگی ای که جامعه دارای حیات معقول دارد اگر وحدت شخصیتی، جانبازی و فداکاری، سیاست به معنای واقع و مدیریت الهی شکل بگیرد مدیران جامعه با سیاست صحیح و مدیریت درست ریل جامعه را درست خواهند کرد و مردم نیز با وحدت شخصیتی و جانبازی و فداکاری ایرادات و موانع آن را برطرف خواهند کرد و ما به یک جامعه آرمانی خواهیم رسید.

انتهای پیام،/