علی ستاری –

به گزارش  اختصاصی روزنامه دریای اندیشه، کشور عزیز ما ایران برای اینکه به این جایی که برسد فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته است، فراز و نشیب‌هایی که قطعا این روزها خیلی از جلوه های آن وجود ندارد، ایران از یک جایی به بعد با یک ساختارِ ضعیف اجتماعی روبرو می‌شود، اگر دوران صفویه را یک مبدا برای اعصار جدید قرار دهیم تقریبا دوران بعد از این حاکمیت مخصوصا قاجار و پهلوی فرآیندی را طی کردند که ساختار اجتماعی ایران رو به ضعف بالایی گذاشت، قحطی‌های بسیار شدیدی در کشور رخ داد و سطح اختلاف خدمات و امکانات بین شهرها و روستا به حدی افزایش یافت که روستاهای ایران تبدیل به ده‌کوره‌هایی شده بود که خیلی‌ها ترجیح می‌دادند به هر نحوی از آن‌ها به شهرها فرار کنند هر چند که شهرها نیز وضعیت مناسبی نداشت و همین امر باعث شد سکونتگاه‌های خودانگیخته، غیررسمی، مهارگسیخته، موقتی، نامنظم، غیرقانونی، خودیار، حاشیه‌ای، پیرامونی، آلونک و سکونتگاه‌های کم‌درآمد ایجاد شود‌.
آغاز زاغه‌نشینی بازویی برای تقویت گدایی
طبق گزارشاتی که به دست ما رسیده است، در کشور ما پس از اصلاحات ارضی و از سال‌های ۴۵-۱۳۴۰ به بعد، مهاجران رانده از محیط روستا در محدوده شهرها، در اراضی بایر و غصبی و با مواد و مصالح خاص از قبیل حلبی، حصیر، لاستیک فرسوده، خشت و گل با همیاری یکدیگر سکونتگاه‌های غیربهداشتی و فاقد خدمات و تسهیلات زیربنایی و رفاهی برپا کرده و زندگی در آلونک‌های کثیف و ناسالم را آغاز کردند با این تفاسیر اگر چه سابقه شکل‌گیری سکونتگاه‌های فقیرنشین در شهرهای بزرگ ایران به پیش از دوران پهلوی بازمی‌گردد، به گونه‌ای که عبدالغفار در ۱۲۴۶ هجری قمری از 10 درصد جمعیت تهران سخن به میان می‌آورد که زندگی‌شان با استانداردهای متعارف زندگی متفاوت بوده است، ولی نخستین زاغه‌ها به مفهوم امروزی در سال‌های ۱۳۲۵-۱۳۲۰ در ویرانه‌های آجرپزی جنوب تهران پای گرفت.
امروزه یکی از آسیب‌های ناخوشایند جامعه که چهره‌ی شهرها را نازیبا می‌کند و مردم را آزار می‌دهد گدایی و تکدی‌گری است، که قطعا این معضل ارتباط مستقیمی با ایجاد زاغه‌نشینی در کشور داشته است و نمی‌توان زاغه‌نشینی را بی‌تاثیر در ترویج گدایی و تکدی‌گری دانست.
گدایی در تاریخ ایران
نام گدایی و تکدی‌گری به میان آمد و لازم است نگاهی به تاریخچه‌ی این آسیب در ایران نیز بیاندازیم، طبق منابع منتشره گدایی هرچند در بسیاری سرزمین‌ها و جامعه‌ها وجود داشته اما بر پایه ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر هر جامعه، گستردگی، گوناگونی و جنبه‌های ویژه داشته است. در منابع تاریخی درباره جزئیات درونی سازمان و طبقه گدایان جزئیاتی موجود نیست اما از دریچه روایت‌هایی که در این منابع درباره فراوانی گدایان در تاریخ ثبت شده و اشاراتی که به بسترهای شکل‌گیری و گسترش آن وجود دارد می‌توان دریافت با یک «پدیده سازمان‌یافته» روبه‌رو هستیم که با گذر از گستره کنش فردی در منظومه و چارچوب کنش‌های جمعی برپایه تشکیلاتی پنهان از دید راویان و تاریخ‌نگاران، زیستی دیرینه در تاریخ داشته‌اند. پاره‌ای منابع تاریخی نماهایی روشن از پدیده گدایی و گدایان در تاریخ غرب و شرق جهان از روزگار باستان تا امروز ارائه داده‌اند.
 ایران نیز از دیرباز با پدیده گدایی و بسترهای پدیدآورنده ساختار و سازمان آن دست به گریبان بوده است. مرتضی راوندی- نگارنده کتاب پربرگ «تاریخ اجتماعی ایران»- از زبان زرتشت در یکی از بخش‌های وندیداد در زشت‌شماری تنبلی و تن‌آسایی چنین روایت می‌کند: «کسی که روی زمین کشاورزی نمی‌کند در میان گدایان ولگرد […] خم خواهد شد». گدایان حضوری همیشگی، پیوسته و پررنگ در دوره‌های گوناگون تاریخ ایران داشته‌اند. امام محمد غزالی- اندیشمند ایرانی سده پنجم هجری- در کتاب «کیمیای سعادت» در روایت چگونگی دستیابی به مال دنیا برای «تامین غذا، جامه و مسکن» به نکته‌ای اشاره می‌کند که وجود گدایان و رواج پدیده گدایی در آن روزگار را به شکلی غیرمستقیم نشان می‌دهد؛ «مال باید از طریق حلال به‌دست‌ آید نه از طریق حرام و شبهه و رشوت و گدایی».
 مَقدسی- جغرافی‌دان سرشناس مسلمان سده چهارم هجری- شاید از نخستین اندیشمندان تاریخ ایران باشد که به روشنی از «صنف گدایان» یاد کرده است.
 مرتضی راوندی از قلم او با اشاره به آشفتگی شهرهای ایران در آن روزگار می‌نویسد: «در شهرها، عناصر ولگرد و روستاییان همه‌چیز ازدست‌داده که در فقر و فاقه روز گذرانیده و با درآمدهای اتفاقی زندگی می‌کردند بسیار بودند. صنف گدایان (ساسیان) نیز وجود داشت.»
جالب است بدانید رابرت کرانت واتسن- وابسته سفارت انگلیس در دربار ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار- در کتاب «تاریخ ایران از ابتدای قرن نوزدهم تا سال1858» از «گروه عظیم گدایان» در ایران عصر قاجار یاد می‌کند و بر این باور است که «بیشتر گدایان ایران افراد بااستعدادی هستند که تنها چیزی که ندارند اراده کافی برای فراهم کردن نان برای خودشان است». او می‌نویسد: «عده افرادی که نان روزانه خود را از اعانه دیگران فراهم می‌سازند در ایران خیلی زیاد است». بیشترین گدایان ایرانی به باور وی، درویشان یا فقیرانی‌ هستند که به کمک‌ها چشم دوخته‌اند. واتسن برای «این اعضای عاطل اجتماع»، به‌ویژه درویشان، سازمان و طبقه‌ای منسجم و یکپارچه برمی‌شمرد و می‌نویسد: «صدها از این دراویش خوش‌احوال در سراسر ایران پراکنده‌اند و بسیاری از آنها در تهران با کار پردرآمد خود می‌توانند در خانه‌های آبرومند سکونت گزینند و از عالی‌ترین خوراک‌ها تناول کنند». او سپس به فراوانی چشمگیر گدایان در همه شهرهای ایران اشاره می‌کند و مدعی می‌شود شمار آنان در پایتخت به اندازه‌ای زیادشده بود که «در سال1863میلادی (1280ه. ق.) تمام فقرا از گدایی در شهر ممنوع شدند.»
تکدی‌گریِ فصلی در بندرعباس
آنچه ما را واداشت که دست به نگارش و جمع‌آوری مطالبِ این گزارش بزنیم افزایش تعداد گدایان و متکدیان در شهر بندرعباس است، این معضل اجتماعی چنان در شهر بندرعباس مشهود و عینی است که تقریبا برای برخی‌ها تبدیل به شغلی فصلی است، جالب است بدانید همه ساله با آغاز فصل پاییز و زمستان و متبوع شدن شرایط آب و هوایی خیل کثیری از متکدیان به مانند کوچ‌نشینان خود را به بندرعباس می‌رسانند و در حاشیه شهر بندرعباس ساکن می‌شوند.
این منطقه که پیش‌تر توسط برخی از فعالان رسانه‌ای آن را هیچ‌ستان نامیده‌اند در واقع محل زندگی همین متکدیان است که بسیاری از آن‌ها حتی هویت ایرانی هم ندارند و جزو اتباع افغانستانی یا پاکستانی هستند.
کودکان، قربانیِ مافیا و باندهای تکدی‌گری
امروزه برای همه‌ی ما با وجود اینکه باورش سخت است، مسجل شده است که همان فردِ کثیف و ژولیده با لباس‌های پاره ممکن است یک میلیاردر باشد چانچه مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران گفته است: تنها 30 درصد از تکدی گران نیازمند واقعی محسوب می شوند و 50 درصد آن‌ها جزو ثروتمندان پایتخت به شمار می روند، همچنین 35 درصد این افراد بطور خانوادگی، قومی، قبیله ای و شبکه مافیایی اقدام به گدایی می کنند 70 درصد از این متکدیان نیاز مالی ندارند و تکدی‌گری را به عنوان شغلی برای کسب در‌آمد انتخاب کرده‌اند که در حال حاضر بخشی از این افراد از اتباع کشورهای خارجی مانند افغانستان، پاکستان، کشورهای آفریقایی و تعداد کمی عرب زبان هستند.
با این تفاسیر باید بگوییم که گدایان امروز به شبکه‌ای منسجم تبدیل شده‌اند، شبکه‌ای سفر می‌کند و فصل مهاجرت دارد، محل‌های اسکان دارد، مدیریت می‌شود، شگردهای خاص دارد، شبکه‌ی آموزش برای خود دارد و سیستمی گسترده برای تولید مثل یا حتی استفاده از کودکانی که به هر دلیلی از بد سرپرست هستند یا از خانواده جدا مانده‌اند، مافیای تکدی‌گری و بهره‌کشی از کودکان کار، پدیده تازه‌ای نیست شاید خیلی از کودکان دیروزی که بر سر چهارراه هایمان گدایی می‌کردند امروز سرپرست یک تیم دیگر از کودکانِ متکدی و کار هستند  این امر به واقعیت نزدیک است ‌که بدانیم کودکان کار با پای خودشان به مناطق فعالیت‌شان در شهر نمی‌آیند و از خود اختیار و استقلالی ندارند، البته ذکر این نکته هم ضروری است که بدانیم جریان‌هایی در کشور با هدف گسستن بنیان های اجتماعی در حال ترویج برخی اعمال ناشایست است به عنوان مثال روزنامه همشهری در دی‌ماه ۱۴۰۰ گزارشی را منتشر می‌کند تحت این عنوان: رواج پدیده فرزند فروشی به باندهای تکدی‌گری ؛ پدر و مادر این اعمال ناشایست، در یک نقطه قابل مشاهده است و آن هم اعتیاد است، اعتیاد می‌تواند غیرت را از یک پدر بگیرد و مهر مادری را در یک مادر بکشد و آن ها را به جایی برساند که فرزند خود را بفروشند یا اجاره دهند و در این چرخه و دور باطل ، بیشترین آسیب متوجه کودکان است چرا که اولا فرصت رشد را از دست می‌دهد و دوما آینده را نیز از دست می‌دهند و تقریبا محکوم به سرنوشتی چون والدین خود و حتی بدتر از آن می‌شوند.
کمکی که ما به متکدیان می‌کنیم در واقع آن‌ها را مصر می‌کند تا این چرخه‌ی باطل را ادامه دهند و برای منافع خود آینده‌های بسیاری را در چرخه نابودی قرار دهند.بحمدالله در کشور ما نهادهای زیادی برای حمایت از نیازمندان وجود دارد و تقریبا نیازمندان واقعی تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند این جمعی که ما در خیابان‌ها می‌بینیم اگر نیازمند باشند به جای خیابان می‌توانند به این نهادها مراجعه کنند اما متأسفانه آن ها تکدی‌گری را به عنوان یک شغل قبول کرده‌اند و خود را به این سبک زندگی عادت داده‌اند.