تشکیل وزارت بازرگانی فرصتها و تهدیدها
علی ستاری
به گزارش روزنامه دریای اندیشه، یکی از مباحثی امروز در جامعه مطرح شده است بحث تشکیل وزارت بازرگانی است، مسئلهای که در دولت گذشته نیز با قوت بسیاری مطرح شد و حتی به مجلس نیز راه پیدا کرد اما نتوانست رای بیاورد و وزیر صنعت، معدن و تجارت وقت یعنی رضا رحمانی بخاطر اینکه خیلی رغبتی به تشکیل این وزارتخانه جدید نداشت و نتوانست مجلس را برای تصویب طرح تشکیل وزارت بازرگانی قانع کند توسط حسن روحانی رئیس جمهور وقت برکنار شد. تقریبا روحانی در دولت خود سه بار تلاش کرد تا وزارت بازرگانی را از دل وزارت صنعت، معدن و تجارت تفکیک کند چرا که وزارت بازرگانی در تیرماه سال ۱۳۹۰ منحل شده و ساختار آن به وزارت صنعت، معدن و تجارت منتقل شد اما پس از دولت احمدینژاد دولت روحانی و امروز هم دولت سیزدهم به دنبال این است که وزارت بازرگانی را دوباره احیا کنند چنانچه بهادری جهرمی سخنگوی دولت سیزدهم با اعلام خبر موافقت دولت با تشکیل وزارت بازرگانی؛ تقویت و تجمیع ابزارهای نظارتی دولت بر بازار، کنترل موثرتر قیمتها،تسهیل تجارت و رونق تجارت خارجی و … دانسته است اما باید هواسمان جمع باشد که قطعا تشکیل وزارت بازرگانی تهدیدات و فرصتهایی را پیشروی کشور قرار خواهد که باید کنترل شوند. اصلیترین ایرادی که به دولت روحانی در بحث تشکیل وزارت بازرگانی گرفته میشد این بود که دولت یازدهم و دوازدهم در عمل ثابت کرده بود که خیلی علاقهای به بحثهای صادراتی ندارد و بسی علاقه مند واردات از کشورهای خارجی است چنانچه در این دولت ایران حتی نتوانست بازارهای کشورهای همسایه و کشورهایی که بر روی آنها ثاثیر داشت را نیز حفظ کند و منافع بازار کشورهایی همچون سوریه نیز به دیگران واگذار شد به طوری که ما در سوریه میجنگیدیم و شهید میدادیم اما سهم عمده بازار سوریها در انحصار ترکیهای قرار گرفته بود که مناسبات خوبی با سوریه نداشت و یا اینکه میزان صادرات ما به روسیه نیز از سالهای قبل دولت روحانی کاهش پیدا کرده بود و این رویه نشان میداد که دولت سیزدهم و دوازدهم با احیای وزارت بازرگانی میخواهد یک وزارت واردات برای کشور دست و پا کند و کشور بیش از این که هست وارد چاله وابستگی شود به همین دلیل آنطور که باید و شاید با دولت روحانی برای تشکیل وزارت بازرگانی همراهی نشد اما حال خبر میرسد که دولت سیزدهم که اکثر نظریهپردازانش مخالفان برنامههای دولت روحانی هستند نیز به دنبال احیای وزارت بازرگانی هستند و حتی هیات دولت تشکیل این وزارتخانه را تصویب کرده است، مسئلهای صرفنظر از مشی دولتها به نظر من کاملا منطقی است چرا که در چندین سال گذشته شاهد یک سری سردرگمیها در بازار بین وزارتهای صمت و جهادکشاورزی و دیگر سازمانهای مرتبط با بازار بودهایم و آخر سر هم هیچکس جوابگوی وضع موجود نبود در حالی که هم وزارت جهاد کشاورزی و هم وزارت صمت کار ویژههایی دارند که به حدی حیاتی و وسیع است که ورودشان در بحث تنظیم بازار ابتر باقی میماند، وزارت جهاد کشاورزی درگیر مقوله بزرگی به نام کشاورزی و تامین امنیت غذایی کشور است و صنعت و معدن دو حوزه غول پیکر را در کنار تجارت مدیریت میکند که با توجه به اینکه هر کدام از آنها رستههای کاملا تخصصی هستند تجارت خیلی سنخیتی با آنها ندارد، بنابراین شاید در این برهه از زمان که قوت غالب مردم از گندم و برنج گرفته تا روغن و گوشت به امر واردات گره خورده است برای اینکه اقدام و عمل در این حوزهها دقت نظر بیشتری پیدا کند لازم است وزارت بازرگانی تشکیل شود در کنار اینکه جدا شدن وزارت بازرگانی از صمت و کمتر شدن نقش جهادکشاورزی در تنظیم بازار باید بیش از پیش وزارت جهاد معطوف بر این کند که در حوزه تولیدات گندم، گوشت ، برنج، روغن و شکر طوری سیاستگذاری کند که خودکفایی کامل در این حوزهها محقق شود البته خودکفاییای که همراه با قیمتی منطقی برای مصرف مردم باشد و در این صورت وزارت بازرگانی نیز محصولات مشابه خارجی را به عنوان محصولاتی برای افزایش حق انتخاب مردم بالا ببرد در غیر اینصورت اگر بخواهیم یک ساختار جدیدی را ایجاد کنیم و بقیه دستگاهها به حرکات لاکپشتی خود در سایه خیال راحت از واردات ادامه دهند و ۱۰ سال بعد دوباره در همین نقطه باشیم و با یک جنگ همه معادلات کشورمان به هم بریزد تهدیدی بزرگ برای خودکفاییمان در کشور است.
فرصت بزرگی هم که باید از تشکیل وزارت بازرگانی متصور شویم این است که بالاخره یک نهاد تخصصی بر بالای سر صادرات ایران خواهد ایستاد و قطعا تصمیمات خلقالساعه مدیرانی که به عنوان مثال در وزارت جهاد هیچ ربطی به تجارت و بازرگانی ندارند کمتر برای صادرکنندگان مشکل ایجاد خواهد کرد.
ضمن اینکه وزارت بازرگانی میتواند بیش از وزارت خارجه در بحث دیپلماسی اقتصادی ورود کند و نمایندگان مستقیمی در سفارتخانهها داشته باشد تا بازارهای هدف برای ایران را شناسایی کنند و مراودات تجاری و ارز آور نیز رونق پیدا کند.
ذکر این نکته نیز ضروری است که در وزارت بازرگانی بایست یک حد بالا و یک حد پایینی برای صادرات و واردات ترسیم شود و نسبت این دو امر مشخص شود و از طرف دیگر نقش وزارتخانههای دیگر نیز برای کاهش نیاز کشور به واردات نیز مشخص شود تا اتفاقی که در مناطق آزاد برای کشور افتاد این بار در مقیاسی بزرگتر تکرار نشود و کشور ما صرفا یک کشور واردات محور نشود.