به قلم: سلیمان درس خوان
در دنیای مدرن امروزی، مفهوم پول و ثروت به شدت بسیار زیادی در زندگی افراد نفوذ پیدا کرده است. در بسیاری از جوامع، بهویژه کشورهای در حال توسعه، نگرش غالب به این صورت است که «پول همه چیز است» و کسب ثروت به عنوان تنها راه موفقیت و خوشبختی شناخته میشود.
در این جوامع، افراد بیش تر باور دارند که با داشتن پول میتوانند همه چیز را بخرند و به هر هدفی برسند. اما واقعیت این است که در این جوامع علم، اخلاق و ارزشهای انسانی کم رنگ می شود و در آینده ای نه چندان دور، مشکلات و بحرانهای بزرگی به وجود می آید. در این گزارش، بهطور مفصلتری به عواقب و مشکلات ناشی از یک جامعه ی پولپرست و بیعلم می پردازیم. برخی از این عواقب عبارتند از:
فساد و بیاعتمادی اجتماعی
یکی از اولین و بارزترین اثرات منفی جامعهای که تنها به دنبال پول و ثروت است، افزایش فساد و بیاعتمادی اجتماعی است. در چنین جامعهای، افرادی که تنها به دنبال پول هستند، ممکن است برای رسیدن به این هدف، از هر راهی استفاده کنند. اکثرا راه های نادرست و غیرقانونی. در این فضا، بسیاری از افراد برای حفظ و افزایش ثروت خود دست به اعمال غیراخلاقی و گاه غیرقانونی میزنند، از جمله رشوهخواری، تقلب، کلاهبرداری، فساد اداری و غیره.
این فساد ممکن است در تمامی سطوح جامعه گسترش پیدا کند و به روندی عادی در جامعه تبدیل شود. در نتیجه، اعتماد عمومی به سیستمهای اجتماعی و دولتی از بین میرود. مردم به سیستمهای قضائی، دولت و حتی همدیگر اعتماد نمیکنند. در چنین جامعهای، نهادهای اجتماعی و حکومتی نمیتوانند بهدرستی وظایف خود را انجام دهند و این مسئله موجب تضعیف ساختارهای اجتماعی میشود. در نهایت، این بیاعتمادی عمومی باعث ایجاد شکافهای عمیق در میان مردم و گسترش تنشهای اجتماعی خواهد شد.
ضعیف شدن کیفیت سیستم آموزشی و تربیتی
در جامعهای که افراد آن تنها به دنبال پول هستند، سیستم آموزشی و تربیتی بهطور جدی آسیب خواهد دید. آموزش دیگر بهعنوان ابزاری برای رشد فکری، فرهنگی و اجتماعی افراد در نظر گرفته نمیشود، بلکه تنها بهعنوان ابزاری برای آماده کردن افراد برای مشاغل با درآمد بالا در نظر گرفته میشود. در این فضا، کیفیت آموزش بهطور فزایندهای افت میکند و توجه به توسعه فردی، اخلاقی و اجتماعی به حاشیه میرود. در چنین جامعهای، توجه به مهارتهای انسانی و فکری کاهش می یابد. این مهارت ها بسیار مهم هستند چرا که فرد را برای مواجهه با مشکلات پیچیده اجتماعی و فرهنگی آماده میکند. اما با کاهش و کم رنگ شون این مهارت ها مواجهه با مشکلات کاهش یافته و مشکلات بیش تری نمایان می شود. این مهارت ها از بین رفته و بر روی آموزش مهارتهای محدود و کاربردی که مستقیماً به کسب پول و درآمد مربوط است، تمرکز میشود. این رویکرد باعث میشود که نسلهای آینده فاقد تواناییهای لازم برای تجزیه و تحلیل مسائل عمیق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشند و تنها در پی شغلهایی با درآمد بالا و فوری باشند. نتیجه این وضعیت، افت کیفیت آموزش و کاهش تواناییهای فکری و علمی نسلهای آینده خواهد بود.
از بین رفتن اخلاق و ارزشهای انسانی
در جامعهای که ارزشهای اخلاقی به حاشیه می رود و تنها پول و ثروت در کانون توجه قرار دارند، انسانیت و اخلاق بهراحتی قربانی شده و کم رنگ می شود. افرادی که در جستوجوی کسب پول هستند، ممکن است برای رسیدن به هدف خود از هر ابزاری استفاده کنند، حتی اگر این ابزارها غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرانسانی باشند. در چنین جوامعی، افرادی که از اصول اخلاقی خود دست نمیکشند بهعنوان افرادی بی عمل یا حتی عقبمانده در نظر گرفته میشوند. در این فضا، مفاهیمی مانند صداقت، احترام، همدلی و شرافت دیگر برای مردم اهمیت نخواهد داشت. جایگزینی این ارزشهای انسانی با مفاهیم مادی باعث میشود که فردگرایی افراطی در جامعه رواج پیدا کند. به عبارت دیگر، هر فرد تنها به دنبال منافع خود باشد و هیچگاه برای بهبود شرایط دیگران یا برای بهبود جامعه تلاش نکند.
این وضعیت به مرور زمان منجر به کاهش همبستگی اجتماعی و افزایش درگیریها و نارضایتیها میان اعضای جامعه خواهد شد. در نتیجه، جامعهای که هیچگونه همبستگی و همیاری اجتماعی نداشته باشد، در بلندمدت از پویایی و رشد حقیقی خود باز خواهد ماند.
ایجاد موانع بر سر توسعه پایدار و فرصتهای بلندمدت
جامعهای که تنها به دنبال کسب پول و ثروت سریع است، با وجود داشتن سرمایه، به دلیل مادی نگری سطحی، از سرمایهگذاری در پروژههای علمی، تحقیقاتی و اجتماعی که نیازمند زمان و منابع هستند، غافل میشود. این نگرش کوتاهمدت نهتنها به تضعیف توسعه ی پایدار منجر میشود، بلکه فرصتهای نوآوری و پیشرفتهای علمی را نیز از بین می برد. در این جوامع، مردم بیشتر به دنبال سود سریع و آنی هستند و به مسائل کلیدی و مهم مثل پژوهش، نوآوری و توسعه پایدار توجه نمیکنند. در حالی که در جوامع پیشرفته، برای دستیابی به پیشرفتهای پایدار بهویژه در زمینههای علم، فناوری، و پزشکی سرمایهگذاریهای بلندمدت و پژوهشهای گسترده و عمیق انجام میشود، در جوامع پولمحور، هرگونه سرمایهگذاری که در کوتاهمدت سودآوری نداشته باشد، مورد توجه قرار نمیگیرد. نتیجه این رویکرد عدم توسعه و نوآوری خواهد بود، بهطوری که این جوامع در عرصههای علمی، صنعتی، و حتی فرهنگی از سایر رقبای خود عقب میمانند.
افزایش فاصله طبقاتی و نابرابری اجتماعی
یکی از پیامدهای دیگر جامعهی پولپرست، گسترش فاصله و یا همان شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی است. وقتی که ثروت تنها معیار موفقیت در جامعه باشد، افراد و گروههایی که به منابع مالی و اقتصادی دسترسی دارند، بر قدرت و نفوذ خود میافزایند. در مقابل، افراد ضعیف تر و کسانی که از منابع مالی و آموزشی محروم هستند، بهطور فزایندهای از فرصتهای اجتماعی، بهداشتی و آموزشی محروم میشوند. این نابرابریها بهمرور زمان به یک بحران اجتماعی تبدیل میشود. افراد ضعیف که نمیتوانند به منابع لازم برای پیشرفت دسترسی پیدا کنند، به تدریج احساس تبعیض و بیعدالتی خواهند کرد. این احساس نارضایتی میتواند منجر به بروز ناآرامیهای اجتماعی، خشونتهای گروهی و حتی بحرانهای سیاسی شود. در نتیجه، جامعهای که در آن شکافهای طبقاتی بهشدت گسترش مییابد، نهتنها از نظر اقتصادی بلکه از نظر اجتماعی نیز به فروپاشی نزدیک میشود.
تخریب محیطزیست و بحرانهای زیستمحیطی
در جوامعی که تنها به دنبال کسب پول و ثروت هستند، استفاده بیرویه و ناپایدار از منابع طبیعی و محیطزیست رایج میشود. در چنین جامعهای، شرکتها و اشخاص جامعه بهجای توجه به پایداری و حفظ منابع طبیعی، فقط به فکر سودآوری سریع و جیب خودشان هستند. این سوءاستفاده از منابع طبیعی بدون در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت آن، سبب تخریب محیطزیست و ایجاد بحرانهای زیستمحیطی خواهد شد. آلودگی هوا، کمبود آب، تغییرات اقلیمی، جنگلزدایی و تخریب تنوع زیستی فقط برخی از بحرانهای زیستمحیطی ناشی از نگرش مادیگری هستند. چنین بحرانهایی میتوانند در آینده تأثیرات جبرانناپذیری بر سلامت انسانها و محیط زیست داشته باشند و در نهایت به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی تبدیل شوند.
به صورت خلاصه جامعهای که فقط به دنبال پول و جمع آوری ثروت است و از علم، اخلاق و ارزشهای انسانی غافل میشود، نهتنها در کوتاهمدت به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی دچار میشود، بلکه در بلندمدت نیز به دلیل تضعیف بنیانهای علمی، اخلاقی و اجتماعی، به یک جامعه ی ویران و بی نظم تبدیل خواهد شد. فساد، بیاعتمادی، شکاف طبقاتی، افت کیفیت آموزشی، تخریب محیطزیست و بحرانهای زیستمحیطی تنها بخشی از پیامدهای منفی چنین نگرشی است. در صورتی که برای پیشرفت واقعی و پایدار، جوامع باید بهطور همزمان بر علم، آموزش، اخلاق و توسعه پایدار تمرکز کنند. این تنها راهی است که میتواند جامعهای سالم، پویا و رو به جلو بسازد و از بحرانهای احتمالی در آینده جلوگیری کند.