به قلم :مریم عزیزی

روز بزرگداشت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی تنها یک یادبود تقویمی نیست، بلکه فرصتی است برای بازگشت به سرچشمه‌ای که قرن‌هاست جان‌ها را زنده نگاه داشته است. او شاعری بود که فراتر از جغرافیا و زمان سخن گفت؛ انسانی که از دل بلخ برخاست، در قونیه بالید و در دل همه‌ی جهان جا گرفت. امروز، بیش از هفتصد سال پس از خاموشی جسم او، کلماتش همچنان می‌تپند و در گوش جهانیان نغمه جاودانگی می‌نوازند.

پیام عشق در دل آشوب

مولوی در عصری می‌زیست که آتش جنگ‌ها و اختلاف‌ها بیداد می‌کرد. حمله مغولان، نزاع‌های مذهبی و فرقه‌ای، و اضطراب‌های اجتماعی، فضایی تاریک پدید آورده بود. اما از دل همان تاریکی، او مشعلی روشن کرد: عشق. او به جهان آموخت که تنها با نیروی عشق می‌توان زخم‌ها را درمان کرد، دل‌ها را به هم نزدیک ساخت و حقیقت انسان بودن را از نو بازشناخت.

ادبیات یا شریعت جان

آثار مولوی، از مثنوی معنوی تا دیوان شمس، تنها دیوان‌های شعر نیستند؛ کتاب‌هایی‌اند برای زیستن. او در هر بیت، انسان را به حرکت و دگرگونی فرامی‌خواند؛ از ایستایی می‌گریزد و به رقص و پویایی دعوت می‌کند. همان‌گونه که می‌گوید، زندگی در جست‌وجو معنا می‌یابد، نه در سکون. برای مولوی، کلمه ابزاری است برای بیداری جان؛ نه برای نمایش دانش. از همین روست که آثار او، در هر زمان و برای هر نسل، تازگی خود را حفظ کرده است.

مولوی و جهان امروز

امروز، در جهانی که هر روز ابزارهای ارتباطی گسترده‌تر می‌شوند اما دل‌ها از هم دورتر، پیام مولوی بیش از همیشه نیاز است. خشونت‌های مذهبی، نژادی و سیاسی، بحران‌های هویت و تنهایی، و عطش معنویت، همگی نشانه‌هایی‌اند که به ما می‌گویند: ما هنوز همان نیاز دیرینه را داریم؛ نیاز به عشق، همدلی و بازگشت به خویشتن. مولوی به ما می‌آموزد که انسان، اگر از عشق تهی شود، تنها پوسته‌ای بی‌جان خواهد بود؛ و جامعه‌ای که مهربانی را از یاد ببرد، محکوم به فرسایش است.

بزرگداشت یا بیدارباش

بزرگداشت مولوی نباید تنها در قالب مراسم و یادواره‌ها محدود بماند. این روز، باید یادآور مسئولیتی باشد که بر دوش ماست: اینکه در زندگی فردی و اجتماعی خود، آموزه‌های او را به کار گیریم. مهربانی، همزیستی، بخشش و امید، ارزش‌هایی‌اند که می‌توانند جامعه امروز ما را نجات دهند. اگر هر یک از ما، اندکی از «مولوی بودن» را در رفتار خود جاری کنیم، جهان چهره‌ای دیگر خواهد یافت.مولوی میراث مشترک همه‌ی بشریت است؛ از شرق تا غرب، از مسلمان تا مسیحی، از فیلسوف تا هنرمند. امروز که نام او در دانشگاه‌های جهان طنین‌انداز است و اشعارش به ده‌ها زبان ترجمه می‌شود، وظیفه ما دوچندان است که او را نه تنها در کتاب‌ها، که در زندگی‌مان زنده نگاه داریم.روز بزرگداشت مولوی، روز بازگشت به حقیقتی است که او قرن‌ها پیش فریاد زد:جهان بی‌عشق، جای زیستن نیست.