به گزارش دریای اندیشه ؛ویژگی مهم هرمزگان این است که زنان بومی، اقتصاد را با فرهنگ و هویت محلی ترکیب کردهاند. صنایع دستی، محصولات غذایی بومی و هنرهای سنتی، دیگر فقط کالا نیستند؛ بلکه به ابزارهای برندسازی و صادرات فرهنگی تبدیل شدهاند. در مناطقی مانند میناب، لافت و گابریک، زنان توانستهاند اقتصاد خانوادگی را به یک شبکه اقتصادی مستقل و هدفمند تبدیل کنند. این مسیر نه وابسته به کمکهای دولتی است و نه تقلیدی از مدلهای دیگر؛ بلکه توسعهای واقعی و بومی است.
تأثیر زنان هرمزگان تنها محدود به منطقه نیست؛ بلکه مدل آنها قابلیت انتقال به سطح ملی و حتی بینالمللی دارد. حضور آنان در شیلات خرد، گردشگری بومنگر، صنایع غذایی و لباسهای سنتی، و خلق روایت زنمحور در اقتصاد اجتماعی، به تصویر استان هرمزگان در ایران و رسانههای منطقه هویت جدید داده است. این مدل، برخلاف نسخههای تکراری توسعه، بر سرمایههای غیرقابل کپی و دانش بومی زنان متکی است.
زنان هرمزگان امروز «اقتصاد صدا» ایجاد کردهاند؛ اقتصادی که هم محصول و هم داستان و هویت تولید میکند. ارزش افزوده آنها صرفاً تولید کالا نیست، بلکه ترکیبی از سرمایه فرهنگی، دیپلماسی اجتماعی و بازتعریف نقش زن ایرانی است. در دنیای امروز که قدرت نرم و فرهنگ، جایگزین منابع سنتی مانند نفت و فولاد شده، این مسیر اهمیت ملی و بینالمللی دارد.
در گذشته، نقش زنان در توسعه بیشتر جنبه نمادین داشت، اما امروز در هرمزگان این نقش تبدیل به تأثیر واقعی و ساختاری شده است. این تأثیر دیگر قابل نادیده گرفتن یا جایگزینی نیست، نه فقط به خاطر آمار اشتغال یا تعداد تعاونیها، بلکه به این دلیل که زنان اکنون «روایتگر توسعه» هستند؛ روایتی که از میناب تا استانبول شنیده میشود و این بار از پایین به بالا شکل گرفته است، نه از بالا به پایین.
هرچند هرمزگان هنوز با چالشهایی مانند محدودیت دسترسی به بازارهای بزرگ و نابرابریهای اجتماعی روبهروست، اما تجربه زنان این استان نشان میدهد که با خلاقیت، کارآفرینی و تکیه بر فرهنگ و هویت محلی، میتوان توسعهای پایدار و اثرگذار ایجاد کرد. این تجربه میتواند الگویی برای دیگر مناطق ایران باشد و نشان دهد که توسعه واقعی، وقتی با مشارکت فعال زنان شکل میگیرد، نه فقط اقتصاد را تقویت میکند، بلکه جایگاه ایران را در عرصه ملی و بینالمللی ارتقا میدهد.
زنان هرمزگان نمونهای از پویایی و نوآوری در اقتصاد محلی هستند که فراتر از تولید صرف کالا عمل میکنند. آنان با بهرهگیری از دانش بومی، مهارتهای سنتی و خلاقیت مدرن، شبکههای اقتصادی مستقل ایجاد کردهاند که قابلیت رقابت در سطح ملی و حتی بینالمللی را دارند. این زنان نشان دادهاند که محدودیتها مانند دسترسی دشوار به بازارهای بزرگ یا کمبود منابع، میتواند به محرکی برای ابتکار و توسعه مدلهای بومی تبدیل شود.
تحلیل تجربه هرمزگان بیانگر آن است که زنان، علاوه بر نقش اقتصادی، تأثیری اجتماعی و فرهنگی قوی دارند. تولیدات آنان حامل هویت محلی، روایتهای تاریخی و داستانهای زنانه است که به عنوان ابزار نرم و قدرت فرهنگی عمل میکند. این ویژگی باعث میشود اقتصاد محلی تنها جریان پولی نباشد، بلکه بستری برای تقویت سرمایه اجتماعی و دیپلماسی فرهنگی شود.
از منظر ملی، مدل هرمزگان میتواند به الگویی برای برنامهریزی توسعه مبتنی بر مشارکت فعال زنان بدل شود. ایجاد تعاونیهای هدفمند، تقویت مهارتهای کارآفرینی و حمایت از محصولات بومی، ضمن افزایش بهرهوری اقتصادی، باعث ارتقای تصویر ایران در عرصه جهانی میشود. تجربه زنان هرمزگان ثابت میکند که تلفیق خلاقیت، فرهنگ و مشارکت زنان، محور توسعه پایدار و ماندگار است.
