به قلم :مرتضی سلیمانی
به گزارش اختصاصی روزنامه دریای اندیشه ؛در روزگاری که خبرنگاران هرمزگان برای انعکاس کوچکترین مشکل مردم با دست خالی میجنگند، خبر عجیبی در محافل رسانهای پیچیده است: سفر رایگان گروه 11 نفره مدیران رسانهای به چین.
این گروه 11 نفره شامل رئیس خانه مطبوعات ، مدیرعامل خانه مطبوعات و رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران و چند نفر از خبرنگاران رسانه های خودشان در این سفر رایگان به کشور چین می باشند. که طبق پیگیری های بعمل آمده از کنسولگری چین مشخص شد که این لیست توسط یعقوب دبیری نژاد رییس خانه مطبوعات هرمزگان معرفی شده است .
نه هدف این سفر مشخص است، نه منبع هزینهها، نه سازوکار انتخاب افراد. همهچیز در پشت درهای بسته و با سکوتی سنگین پیش میرود. پرسش اینجاست: چرا باید خبرنگاران واقعی – همانها که سالها بیچشمداشت، درد مردم را فریاد زدهاند – جایی در این فهرست نداشته باشند؟
پنهان کاری رئیس خانه مطبوعات هرمزگان و انحراف از مسئولیت
یعقوب دبیری نژاد رییس خانه مطبوعات هرمزگان که در واقع کارشناس حسابداری یکی از دستگاههای اداری بود بعد از فوت پدر مدیریت یکی از روزنامه های استان را به ارث برد و سپس با امتیازها و حمایت یکی از رفقای پدر که نماینده مردم هرمزگان در مجلس است، توانست به شورای شهر بندرعباس ورود کند و اکنون نیز در دفتر همین رفیق پدر و نماینده مردم در مجلس مشغول به کار است و توانست با حمایت های بعدی ریاست خانه مطبوعات هرمزگان را نیز بدست آورد .
از آنجایی که خانه مطبوعات هرمزگان باید تکیهگاه خبرنگاران باشد. اما در این ماجرا، رئیس این تشکل بیش از آنکه در نقش یک حامی صنفی ظاهر شود، شبیه مدیری عمل کرده که در خفا تور مسافرتی برای روزنامه خود و نزدیکانش میبندد.
وقتی تصمیمی اینچنین بزرگ بدون مشورت عمومی خبرنگاران و بدون اطلاع هیئت مدیره و اعضای خانه مطبوعات گرفته میشود، اولین متهم کسی نیست جز رئیس خانه مطبوعات هرمزگان .
او باید پاسخ دهد:چرا فقط خبرنگاران روزنامه خودش و برخی از اعضای هیئت مدیره را معرفی کرده است ؟چرا خبرنگاران واقعی معرفی نشده اند ؟
چرا خانه مطبوعات به جای شفافیت، به محفلی برای پنهانکاری بدل شده است؟
انجمن صنفی روزنامهنگاران هرمزگان و سکوتی سنگین
انجمن صنفی روزنامهنگاران هم که باید صدای مستقل خبرنگاران باشد، رییس این انجمن نیز در لیست این گروه 11 نفره قرار دارد .
اگر روزنامه نگاران عضو این انجمن صنفی در برابر چنین موضوعی بیتفاوت باشند، دیگر نمیتواند در بزنگاههای بزرگ از آزادی رسانه یا حقوق روزنامهنگاران دفاع کند. سکوت امروز هیئت مدیره و اعضای این انجمن، فردا به معنای خلع سلاح کامل خبرنگاران خواهد بود.
خبرنگاران واقعی؛ پشت درهای بسته
خبرنگاری که در گرمای ۵۰ درجه، ساعتها در روستاهای بدون آب بندرعباس گشت تا واقعیت قطعی آب را ثبت کند.
خبرنگاری که شبانه در محلات بندرعباس از خاموشی و تاریکی گزارش گرفت،خبرنگاری که در بازار بیسقف کنار زنان دستفروش نشست تا رنج بیپناهی آنها را روایت کند.
یا آنهایی که در انفجار بندر شهید رجایی، با چشم اشکبار خانوادههای مفقودان همراه شدند و حقیقت را به جامعه رساندند.
اما هیچیک از این خبرنگاران واقعی در فهرست سفر چین نیستند. در عوض، کسانی انتخاب شدهاند که یا حتی خبرنگار نیستند یا تنها دغدغهشان سفر خارجی است.
پنهانکاری و پیوند آن با فساد
پنهانکاری، نقطه آغاز فساد است. وقتی یک نهاد رسانهای که باید مدافع شفافیت باشد، خود دست به پنهانکاری میزند، یعنی فساد درون ساختار آن نهاد لانه کرده است.
این روند اگر عادی شود، جامعه رسانهای به باشگاهی برای رانتجویان تبدیل خواهد شد و بدتر از آن، افکار عمومی با خود خواهند گفت: وقتی خبرنگاران هم گرفتار رانتاند، دیگر چه کسی میتواند علیه فساد حرف بزند؟
اثر بیاعتمادی به رسانه بر جامعه
بیاعتمادی به رسانه، پیامدی است که فراتر از حوزه مطبوعات میرود.
وقتی مردم باور کنند که رسانهها نیز درگیر رانت و امتیازطلبیاند، دیگر گزارشهای انتقادی علیه مسئولان جدی گرفته نمیشود. در نتیجه فساد گستردهتر میشود چون هیچ صدای معتبری برای افشا باقی نمیماند.
مردم به شایعات و رسانههای غیررسمی پناه میبرند چون اعتمادشان به رسانههای داخلی از بین رفته است.
سرمایه اجتماعی رسانهها نابود میشود و این ضربهای است که جبران آن شاید سالها طول بکشد.
وقتی پنهانکاری خانه مطبوعات ، اداره کل ارشاد هرمزگان را نیز در مظان اتهام مینشاند
این ماجرا فقط یک سفر خارجی ساده نیست؛ زخمی عمیق بر تن خبرنگاران واقعی هرمزگان است.؛ زیرا رییس خانه مطبوعات که هیچ سابقه مطبوعاتی ندارد ترجیح داده «دوستان نزدیک» خود را به سفر چین ببرد.
اما پرسش اساسی اینجاست: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در این میان چه نقشی دارد؟ مگر نه اینکه باید حافظ سلامت و شفافیت
رسانه باشد؟ آیا به جای دفاع از خبرنگاران، به پنهانکاری و امتیازدهی چراغ سبز نشان داده است؟
پنهانکاری در این سطح، بدون حمایت یا سکوت مقامهای رسمی ممکن نیست. اگر امروز خانه مطبوعات جرأت کرده است در تاریکی چنین تصمیمی بگیرد، بیتردید به این دلیل است که میدانند نظارت دستگاه های مربوطه از جمله اداره کل فرهنگ و ارشاد هرمزگان سکوت خواهند کرد.
این سکوت اما، سنگینتر از هر تأیید است
فساد در جامعه، همیشه از همین نقطهها آغاز میشود: از سکوت در برابر یک سفر مبهم، از چشم بستن بر یک رانت کوچک، از بیتفاوتی در برابر حذف خبرنگاران واقعی.
هر خبرنگاری که امروز جا مانده، در دلش زخمی تازه دارد. زخمی که میپرسد:چرا اداره کل فرهنگ و ارشاد هرمزگان به جای شفافسازی، پشت پرده را پوشاندند؟ چرا اجازه دادند رسانهای که باید صدای مردم باشد، به باشگاه سفرهای رایگان و رانتهای پنهان تبدیل شود؟
اگر پاسخی داده نشود، این زخم به سرعت عفونی میشود و فردا نهتنها اعتماد به رسانه، که اعتماد به همه ساختارهای رسمی نیز از بین خواهد رفت.
آیا اداره کل فرهنگ و ارشاد هرمزگان از پنهان کاری و تصمیماتی که رییس خانه مطبوعات در پشت درهای بسته می گیرد حمایت می کند یا با اعلام رسمی این شائبه را از خود مبرا می سازد؟
مطالبه شفافیت
اکنون همه نگاهها متوجه خانه مطبوعات و اداره کل فرهنگ وارشاد هرمزگان است و منتظرند به صورت رسمی و علنی جزئیات این سفر را اعلام کند و تا زمانی که این شفافیت صورت نگیرد، بیاعتمادی روزبهروز عمیقتر خواهد شد. سفر چین شاید برای چند نفر یک فرصت شیرین باشد، اما برای بدنه رسانهای هرمزگان یک لکه سیاه است.
این سفر نماد همه آن چیزی است که رسانه نباید باشد: پنهانکاری، رانت، حذف خبرنگاران واقعی و سکوت صنفی.
اگر همین امروز شفافیت برقرار نشود، فردا دیگر هیچ رسانهای در هرمزگان توان مطالبهگری نخواهد داشت، چون مردم میگویند: «وقتی خودتان درگیر رانت هستید، چهطور از فساد دیگران مینویسید؟»
سوال آخر این است: آیا هیئت مدیره خانه مطبوعات جرات دارند پرده را کنار بزنند و حقیقت را آشکار کنند؟ یا ترجیح میدهند در همان سایهها بمانند، جایی که ریشههای فساد آرامآرام رشد میکند.