یاداشت:به قلم مریم عزیزی
به گزارش دریای اندیشه؛ شعر فارسی نه تنها میراثی ادبی بلکه ستون اصلی فرهنگ و هویت ایرانی است در روزگاری که جهان با سرعتی سرسامآور به سوی تغییرات اجتماعی، علمی و فناورانه میتازد، شعر و ادب فارسی همچنان بهعنوان سرمایهای بیبدیل باقی مانده که هم هویت ملی ما را پاس میدارد و هم ظرفیت گفتوگویی جهانی در اختیارمان میگذاردروز شعر و ادب فارسی» فرصتی است برای یادآوری این حقیقت که واژههای شاعرانه تنها زینتی برای زبان نیستند، بلکه حامل اندیشه، ایمان، عشق، خرد و مقاومت یک ملتاند.
نامگذاری این روز به نام استاد شهریار، شاعر معاصر و پرآوازه، نشاندهنده پیوستگی سنت ادبی کهن با جریانهای نوین شعری است. همانگونه که فردوسی با شاهنامه، حافظ با غزل، مولوی با عرفان و سعدی با اخلاق، شناسنامه فرهنگ ایرانی را نوشتند،شاعران معاصر نیز همچنان این مأموریت را ادامه میدهند. اما پرسش اصلی اینجاست: در دنیای امروز، وظیفه ما در قبال این میراث چیست؟
مروری تاریخی بر شعر فارسی
شعر فارسی تاریخی بیش از هزار ساله دارد. فردوسی در قرن چهارم هجری با سرودن شاهنامه، زبان فارسی را در برابر خطر فراموشی حفظ کرد و هویت ملی ایرانیان را در قالب اسطورهها و داستانها بازآفرینی نمود. پس از او، شاعران بزرگی چون عنصری، منوچهری و خاقانی دربارها را به میدان شعر بدل کردند.
در قرون بعد، ستارگانی چون سعدی و حافظ بر آسمان ادب فارسی درخشیدند. سعدی با گلستان و بوستان اخلاق و حکمت را به زبان شیرین و همهفهم بیان کرد و حافظ با غزلهای خود عشق و رندی را در سطحی جهانی به اوج رساند. مولوی نیز با مثنوی معنوی دریایی از عرفان و فلسفه را به بشریت عرضه کرد که هنوز هم در محافل علمی و ادبی جهان مورد توجه است.
با ورود به دوران معاصر، شعر فارسی دچار تحول شد. نیما یوشیج با بنیانگذاری شعر نو قافیه و وزن سنتی را شکست و راهی تازه برای بیان تجربههای جدید گشود. پس از او، شاعرانی چون فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، احمد شاملو و اخوان ثالث هر کدام زبانی نو آفریدند و ادبیات فارسی را با مسائل اجتماعی و فلسفی دوران خود پیوند زدند.
نقش شعر در هویت و فرهنگ ایرانی
هیچ ملتی را نمیتوان بدون زبان و ادبیاتش شناخت. برای ایرانیان، شعر فراتر از هنر است؛ شعر روایتگر تاریخ، مقاومت و امید بوده است. وقتی فردوسی سرود:
«بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
او در واقع مأموریت یک ملت را در حفظ زبان و فرهنگش به دوش کشید.
در دورههای سخت تاریخی، از هجوم مغول تا دوران استبداد، شعر همواره پناهگاه مردم بوده است. غزلهای حافظ در مجالس شادی و سوگواری زمزمه شده و مثنوی مولوی چراغ راه عارفان و اندیشمندان بوده است. حتی امروز نیز زبان روزمره ما آکنده از ابیات و تلمیحات شعری است؛ بیآنکه خود بدانیم، در مکالماتمان سعدی و حافظ را بازگو میکنیم.