به گزارش اختصاصی روزنامه دریای اندیشه،تابستان امسال، کلنگها بر خاک خشک و تفتیده غرب بندرعباس فرود آمدند و وعدهای نو متولد شد: شهری به وسعت ۱۸ هزار هکتار، با نام «خلیج فارس»؛ شهری که قرار است گره کور مسکن در هرمزگان را باز کند. مسئولان میگویند این طرح، نهتنها بخشی از بحران اجارهنشینی را حل خواهد کرد، بلکه الگویی تازه برای توسعه شهری در جنوب ایران خواهد بود. اما آیا واقعیت، همان تصویری است که در نقشهها ترسیم شده یا سرنوشت این پروژه نیز به انبوه طرحهای نیمهتمام کشور گره خواهد خورد؟
بندرعباس، شهری در تنگنای مسکن
بندرعباس سالهاست که دیگر ظرفیت پذیرش این همه جمعیت را ندارد. رشد جمعیت، مهاجرت از روستاها و جزایرو توسعه صنعتی بیبرنامه باعث شده قیمت مسکن به شکلی افسارگسیخته بالا برود. در محلههای مرکزی، آپارتمانهای کوچک با اجارههایی نجومی دستبهدست میشوند و در حاشیهها، خانههای کپری و کانکسی هنوز مأوای خانوادههاست.
یک زن جوان در محله اسلامآباد میگوید:پنج سال است هر سال مجبور میشویم خانه عوض کنیم. اجارهها هر بار دو برابر میشود. برای ما که درآمد ثابتی نداریم، خرید خانه در بندرعباس فقط یک رویاست. وقتی شنیدیم شهر جدید خلیج فارس ساخته میشود، دل خوش کردیم شاید بالاخره بتوانیم جایی مال خودمان داشته باشیم.
روی کاغذ، شهری مدرن
بر اساس طرح اولیه، شهر جدید خلیج فارس قرار است در سه فاز ساخته شود. فاز نخست شامل ۱,۵۰۰ هکتار زمین مسکونی است که ظرفیت ساخت ۱۰ هزار واحد مسکونی دارد. در افق طرح، بیش از صد هزار نفر در این شهر ساکن خواهند شد. خیابانهای عریض، محلات منظم، مدارس، بیمارستان، مراکز تجاری و فضاهای تفریحی در نقشه دیده میشود.
اما یک بازدید میدانی نشان میدهد واقعیت فعلی با این تصویر فاصلهای بعید دارد: زمینهای وسیع خاکی، جادهای نیمهتمام، کانکسهایی پراکنده و تابلوهایی که وعده آیندهای درخشان را نوید میدهند.
یک کارگر پیمانکار میگوید:ما هنوز در مرحله تسطیح زمین هستیم. امکانات اولیه مثل آب و برق هم به سختی رسیده. همهچیز به کندی پیش میرود. مردم فکر میکنند خانه آماده میشود، اما شاید سالها طول بکشد.
زیرساختها، حلقه مفقوده
پرسش بزرگ در همه شهرهای جدید کشور، زیرساختهاست. تجربه پردیس و پرند نشان داده که اگر شهر بدون خدمات اولیه ساخته شود، ساکنانش گرفتار مشکلاتی مضاعف خواهند شد. در خلیج فارس نیز، مسئله از همین ابتدا مطرح است:
آب: هرمزگان درگیر بحران آب است. بسیاری از روستاها هنوز با تانکر آبرسانی میشوند. آیا شهری تازه با دهها هزار سکنه میتواند آب پایدار داشته باشد؟
برق و انرژی: صنایع بزرگ بندرعباس بارها باعث قطعی برق شدهاند. اضافه شدن یک شهر جدید، بدون زیرساخت مناسب، بحران را تشدید میکند.
حملونقل: مسیر دسترسی به این شهر هنوز کامل نیست. جادهای باریک، تنها راه ارتباطی فعلی است. اگر قرار باشد دهها هزار نفر اینجا زندگی کنند، چه برنامهای برای حملونقل عمومی و اتصال به بندرعباس وجود دارد؟
خدمات عمومی: مدرسه، بیمارستان و مراکز اداری فعلاً فقط روی کاغذند. در عمل، هیچکدام وجود خارجی ندارند.
یک معلم بازنشسته با خنده تلخی میگوید:شهر بدون مدرسه، مثل خانه بدون سقف است. اگر قرار است خانوادهها بیایند اینجا زندگی کنند، اول باید بچههایشان جایی برای درس خواندن داشته باشند. اینها را کسی جدی نمیگیرد.
قیمت خانه، رؤیای دستنیافتنی؟
بزرگترین پرسش مردم هرمزگان این است: آیا واقعاً میتوانند در این شهر خانه بخرند؟ تجربه نشان داده پروژههای مسکن، اغلب در دست دلالان و سرمایهگذاران افتاده و طبقه متوسط و ضعیف سهم چندانی نبردهاند.
یک کارگره شهرداری میگوید:اگر خانهها متری ۳۰ یا ۴۰ میلیون تومان باشد، چه کسی میتواند بخرد؟ مردم قسط وامشان را هم نمیتوانند بدهند. همه اینها آخرش میشود برای کسانی که پول دارند، نه برای ما.
این نگرانی واقعی است. اگر شهر جدید به جای خانهدار کردن مردم عادی، تبدیل به بازار سرمایهگذاری شود، مشکل مسکن بندرعباس همچنان پابرجا خواهد ماند.
بار محیط زیست و زمینهای محلی
ساخت شهری عظیم در دل زمینهای بکر، تبعات زیستمحیطی بزرگی دارد. هرمزگان استانی است با منابع محدود آب و اکوسیستمی حساس. کارشناسان هشدار میدهند که چنین توسعهای ممکن است باعث فرسایش خاک، از بین رفتن پوشش گیاهی و فشار بیشتر بر منابع آب زیرزمینی شود.
یکی از فعالان محیط زیست استان میگوید:«توسعه لازم است، اما به شرطی که پایدار باشد. اگر فقط به فکر ساخت خانه باشیم و منابع طبیعی را از بین ببریم، چند سال بعد همین شهر جدید هم به بحران میافتد.»
همچنین موضوع زمینهای محلی مطرح است. برخی زمینها پیشتر در مالکیت کشاورزان بوده یا برای چرا استفاده میشده است. آیا حقوق آنها رعایت شده؟ این پرسشی است که کمتر پاسخی برایش داده شده است.
پول و سیاست دو مانع بزرگ
طرحی به این وسعت، میلیاردها تومان سرمایه نیاز دارد. اما منابع مالی آن هنوز شفاف نیست. بخشی قرار است از طریق فروش زمین تأمین شود، بخشی از تسهیلات بانکی و بخشی از سرمایهگذاران خصوصی. تجربه نشان داده تورم و نوسانات اقتصادی میتواند همه محاسبات را به هم بریزد. یک اقتصاددان هرمزگانی هشدار میدهد:«اگر پروژه تأمین مالی پایدار نداشته باشد، چند سال بعد نیمهتمام میماند. آن وقت همان ساختمانهای نیمهکاره، نماد ناکارآمدی خواهند شد.»
از سوی دیگر، سیاست هم نقش مهمی دارد. تغییر مدیران و مسئولان میتواند سرنوشت چنین پروژهای را زیر و رو کند. در ایران، طرحهای عمرانی اغلب قربانی تغییر دولتها و اولویتهای سیاسی شدهاند.
امید مردم، تردید کارشناسان
در کوچههای بندرعباس، هنوز هم وقتی اسم «شهر جدید خلیج فارس» میآید، چشمهای بسیاری برق میزند. مردم خسته از اجارهنشینی و بیخانمانی، دل به وعدهها بستهاند.
اما کارشناسان محتاطترند. آنها میگویند اگر زیرساختها و برنامهریزی جدی نباشد، این پروژه هم به سرنوشت بسیاری از شهرهای جدید کشور دچار خواهد شد: شهری نیمهتمام، بیروح و پر از خانههایی که در آنها کسی زندگی نمیکند.
آیندهای روی دو راهی
تصور آینده شهر جدید خلیج فارس، مثل نگاه به دو تصویر متناقض است:در تصویر نخست، شهری پرجنبوجوش دیده میشود: خیابانهای روشن، خانههای پر از زندگی، مدارس و بیمارستانهایی که کار میکنند، و خانوادههایی که بعد از سالها اجارهنشینی، صاحبخانه شدهاند.
در تصویر دوم، زمینهای خاکی و ساختمانهای نیمهکاره رها شدهاند. تابلوهای زنگزده وعده آیندهای را میدهند که هیچوقت نیامد.
پرسش اصلی اینجاست: مسئولان کدام تصویر را برای مردم هرمزگان خواهند ساخت؟
شهر جدید خلیج فارس، بزرگترین طرح شهری هرمزگان در دهه اخیر است. این پروژه میتواند سرنوشت مسکن در استان را تغییر دهد یا به یکی دیگر از طرحهای نیمهتمام بدل شود. آینده آن به سه چیز بستگی دارد: شفافیت مالی، اجرای زیرساختها، و اراده واقعی برای خدمت به مردم. اگر این سه شرط فراهم نشود، خلیج فارس تنها نامی روی نقشه خواهد بود؛ شهری خیالی که مردم هرمزگان سالها برایش هزینه دادند، بیآنکه سقفی بر سرشان بنا شود.