به گزارش دریای اندیشه از بندرلنگه؛ در تاریکی شب، گاهی هاله‌ای نورانی و درخشان، همچون مرواریدی غلطان، در گوشه‌ای از آسمان جنوب با شکوه و جلال می‌درخشد که انسان را محو تماشای خود می‌کند. این ستاره، «سهیل» است که طلوعش نوید خنکی هوا را برای مناطق جنوب ایران به ارمغان می‌آورد. فصل گرما که از اول تیرماه با «چله بزرگ» (۴۰ روز) و «چله کوچک» (۲۰ روز) آغاز می‌شود و شدت آن در مردادماه به اوج خود می‌رسد، تا ۱۵ مرداد ادامه دارد، تا اینکه ستاره سهیل در مشرق ایران طلوع کند.
در کتاب «فرهنگ عمید» آمده است که سهیل ستاره‌ای در صورت فلکی سفینه است که پس از شعرای یمانی، درخشان‌ترین ستارگان به شمار می‌رود. این ستاره در خاورمیانه در شب‌های آخر تابستان دیده می‌شود و چون در یمن کاملاً مشهود است، آن را «سهیل یمن» یا «سهیل یمان» نیز می‌نامند. در فارسی نیز به آن «پرک» و «اگست» گفته‌اند. قدما گمان می‌کردند سرخی و خوش‌رنگی سیب درختی و همچنین خوش‌بویی ادیم (چرم دبّاغی‌شده) از اثر تابش ستاره سهیل است.
حاجی محمد مقیمی، از قدیمی‌های بازار شهر بندرلنگه، در این رابطه به خبرنگار دریای اندیشه می‌گوید: پانزده مرداد که از راه برسد، ستاره سهیل در مشرق طلوع می‌کند. این ستاره آن‌چنان نورانی و خوش‌رنگ است که چشم‌ها را خیره می‌کند و همه آن را به فال نیک می‌گیرند و سبب می‌شود که از شدت هوای گرم و طاقت‌فرسای تابستان کاسته شود. وی در ادامه خاطرنشان کرد: با طلوع ستاره سهیل و باد تند «قوس»، حرکت بوم‌های بزرگ از بندرلنگه به شهرهای خرمشهر و آبادان آغاز می‌شد. چون آن زمان لنج‌های بزرگ به وسیله باد حرکت می‌کردند و سریع‌تر به مقصد می‌رسیدند و اگر باد قوس نمی‌وزید، بوم‌های بزرگ از حرکت باز می‌ایستادند و باید به انتظار می‌ماندند تا بار دیگر ستاره سهیل از مشرق طلوع کند و باد قوس بوزد.
وی همچنین اضافه کرد: آن زمان که وسایل خنک‌کننده مثل امروز نبود، با آغاز فصل تابستان مردم برای رها شدن از گرما خود را به پشت بام خانه‌ها می‌رساندند. با طلوع ستاره سهیل و رفع گرما، کم‌کم وسایل خواب را از پشت بام پایین می‌آوردند و به سوی بادگیرها می‌رفتند و به هوای خنکی که از چهار گوشه آن به داخل اتاق می‌وزید، پناه می‌آوردند و مردم با شادی به استقبال ستاره سهیل می‌رفتند.
یکی دیگر از اهالی به نام احمد بن سلوم در این رابطه بیان داشت: در قدیم مردم ۷ حلقه چاه به عمق ۵ متر حفر می‌کرده‌اند و ۷ بز ذبح می‌نموده‌اند و گوشت‌های آن را بین فقرا تقسیم می‌کرده‌اند. آنگاه پوست بز را با پارچه‌ای حریر پوشانده و آن را در همان چاه قرار می‌داده‌اند. سپس درب آن را می‌بستند و این کار از اوایل نهمین ماه شروع می‌شد و به هنگام طلوع ستاره سهیل درب آن چاه را باز می‌کرده‌اند. یکی از این ۷ پوست بز به قدری نرم و سفید می‌شد که نهایت نداشت و آن را برای کسانی که چشم درد داشتند پودر کرده و از آن استفاده می‌کردند و فقط شب تا صبح بر روی چشم خود قرار می‌دادند و آن چشم درد خوب می‌شد و سال‌های سال دیگر چشم درد به سراغ آن فرد نمی‌آمد.
وی در پایان افزود: اکنون فقط یادی از آن‌ها در اذهان عمومی باقی مانده است، چون وسایل خنک‌کننده جای آداب و رسوم و فرهنگ مردم را پر کرده است. چه خوب است آن‌هایی که مطالبی در رابطه با ستاره سهیل می‌دانند، برای فرزندان خود نیز تعریف کنند.