یادداشت،مرتضی سلیمانی

بندرعباس، یکی از مهم‌ترین بندرهای تجاری و اقتصادی کشور که قرار بود نماد شکوفایی و توسعه باشد، امروز به نمادی از بی‌توجهی، بحران‌های زیست‌محیطی و اقتصادی تبدیل شده است. در حالی که این شهر می‌بایست قلب اقتصادی کشور را به تپش درآورد، در واقع تنها چیزی که در آن به تپش می‌آید، رنج، بی‌عدالتی و فقر است. در این بندر که باید دروازه‌ای برای رفاه مردم باشد، هر روز زندگی برای ساکنانش سخت‌تر از روز قبل می‌شود. و سوال اینجاست: چرا باید این‌گونه باشد؟

اقتصاد بندرعباس در مسیر زوال

بندرعباس، با داشتن یکی از بزرگ‌ترین بنادر تجاری ایران و دسترسی به منابع طبیعی و انرژی گسترده، می‌توانست یکی از پررونق‌ترین مناطق کشور باشد. اما حقیقت تلخ این است که وضعیت اقتصادی این شهر، حتی از بسیاری از مناطق محروم کشور نیز بدتر است. امروز بندرعباس به‌جای آنکه به یک کانون تولید و اشتغال تبدیل شود، تبدیل به منطقه‌ای شده است که مردمش برای یافتن کار و تأمین حداقل نیازهای خود باید در سخت‌ترین شرایط زندگی کنند.

چطور می‌شود که در بندرعباسی که باید پر از فرصت‌های شغلی، کارخانه‌ها و صنایع تولیدی باشد، آمار بیکاری همچنان در بالاترین سطح خود باقی بماند؟ چرا وقتی این شهر باید قطب تولیدی و صنعتی کشور باشد، هنوز بسیاری از جوانان تحصیل‌کرده آن در صف‌های بیکاری می‌ایستند؟ آیا مسئولین تا به حال از خود پرسیده‌اند چرا پروژه‌ها و صنایع بزرگی که می‌توانستند هزاران شغل پایدار ایجاد کنند، به دلیل ناتوانی در مدیریت و تأمین زیرساخت‌ها، تعطیل و راکد مانده‌اند؟

درست است که در این شهر بزرگ‌ترین بنادر کشور قرار دارد، اما مردم بندرعباس هیچ‌گاه از مزایای آن بهره‌مند نشده‌اند. آیا مسئولین تا به حال به این فکر کرده‌اند که در سایه بی‌توجهی به زیرساخت‌ها و صنایع، مردم چگونه باید از این ظرفیت‌ها بهره‌مند شوند؟ بندرعباس می‌توانست پرچم‌دار صادرات و اشتغال در کشور باشد، اما امروز به جایی تبدیل شده که حتی برای تأمین حقوق ابتدایی زندگی، مردم به استانه‌ی سقوط اقتصادی رسیده‌اند.

زیرساخت‌های فرسوده، آینده‌ای تیره‌تر از آنچه تصور می‌شود

نظام حمل‌ونقل شهری، جاده‌ها، سیستم‌های بهداشتی و درمانی، و دیگر زیرساخت‌های ضروری در بندرعباس در وضعیت وخیمی قرار دارند. یک نگاه به وضعیت جاده‌ها و خیابان‌ها کافی است تا متوجه شویم که چه میزان از منابع این شهر در خدمت رفاه و زندگی مردم آن قرار نمی‌گیرد. اینجا، در بزرگ‌ترین بندر تجاری کشور، مردم برای دسترسی به خدمات عمومی ابتدایی همچنان با مشکلات جدی روبه‌رو هستند.

چطور ممکن است که در سال ۲۰۲۵، مردم بندرعباس هنوز در انتظار دسترسی به سیستم حمل‌ونقل عمومی مناسب باشند؟ چرا باید مردم این شهر برای دسترسی به خدمات درمانی و پزشکی ضروری، مجبور به سفر به شهرهای دیگر باشند؟ این سوال‌ها و بسیاری دیگر باید جواب داده شوند. آیا مسئولین نمی‌بینند که این وضعیت نه تنها تهدیدی برای سلامت مردم است، بلکه نوعی بی‌احترامی به حقوق اولیه‌شان است؟

آلودگی هوا: مرگ تدریجی مردم بندرعباس

آلودگی هوا در بندرعباس، این روزها به‌عنوان یک بحران زیست‌محیطی، زندگی مردم را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است. در حالی که این شهر باید به‌عنوان یک قطب اقتصادی و تجاری در صدر توجهات قرار گیرد، آلودگی هوا نه تنها تهدیدی برای سلامت مردم، بلکه نشان‌دهنده بی‌توجهی به بهداشت عمومی و محیط زیست است. چرا باید در بندرعباسی که منابع فراوان طبیعی دارد، مردم مجبور باشند هر روز با هوای آلوده نفس بکشند و جان خود را به خطر بیندازند؟

آیا مسئولین نمی‌بینند که این آلودگی‌ها نه فقط بر روی سلامت مردم، بلکه بر روی روحیه و انگیزه‌های اجتماعی آنان تأثیر منفی می‌گذارد؟ چرا در یک شهر که باید محیطی مناسب برای زندگی و کار باشد، آلودگی به یک معضل روزمره تبدیل شده است؟ چرا در این بندر که ظرفیت تولید انرژی و صنعت دارد، نتواسته‌ایم از تکنولوژی‌های پیشرفته برای کاهش آلودگی استفاده کنیم؟ آیا مردم این شهر سزاوار هوای پاک و محیط زیستی سالم نیستند؟

بی‌تفاوتی مسئولین یا غفلت از مردم؟

این‌که بندرعباس به چنین شرایطی رسیده، نتیجه بی‌توجهی و غفلت مسئولین است. امروز، مردم بندرعباس از مسئولین چیزی جز عمل نمی‌خواهند. آن‌ها از وعده‌های بدون عمل و سخنرانی‌های توخالی خسته شده‌اند. دیگر برای مردم بندرعباس هیچ چیز جز اقداماتی فوری و قابل لمس، قابل قبول نیست. مسئولین باید در سفر خود به بندرعباس، فقط گزارش‌های خشک و بی‌روح را نخوانند، بلکه با واقعیت‌های تلخ مردم این شهر روبه‌رو شوند.

مسئولین باید بدانند که مردم این شهر در حال تحمل یک فاجعه روزمره هستند. مشکلات اقتصادی، زیست‌محیطی، و اجتماعی که این مردم با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، نه یک بحران کوچک، بلکه یک فاجعه ملی است که باید فوراً به آن

پرداخته شود.

آیا مسئولین تنها به وعده‌های توخالی بسنده خواهند کرد؟

یک سؤال جدی در این میان وجود دارد: مسئولین تا کی می‌خواهند به این وضعیت ادامه دهند؟ تا کی باید مردم بندرعباس با مشکلاتی که در نهایت به کاهش کیفیت زندگی آن‌ها منتهی می‌شود، دست‌وپنجه نرم کنند؟ آیا تا زمانی که آمار مرگ‌ومیر به دلیل آلودگی هوا و بیماری‌های تنفسی افزایش پیدا کند، مسئولین بیدار خواهند شد؟ یا باید منتظر فاجعه‌ای بزرگتر بود که شاید در آن زمان، دیگر کاری برای انجام دادن باقی نماند؟

در این شرایط بحرانی، مردم بندرعباس نه فقط به وعده‌های بی‌اثر، بلکه به اقداماتی ملموس و فوری نیاز دارند. هر دقیقه تأخیر در پاسخگویی به این مشکلات، فقط بر روی زندگی مردم این شهر و استان تأثیر منفی بیشتری خواهد گذاشت.

این سفر باید نقطه عطفی در روند حل مشکلات بندرعباس باشد. این بندر، که به‌جای تبدیل شدن به یک مرکز اقتصادی در جنوب کشور، به یک چاه بی‌پایان فقر و بی‌عدالتی تبدیل شده، باید در کانون توجه دولت و مسئولین قرار گیرد. مسئولین باید بدانند که مردم بندرعباس منتظر وعده‌های جدید نیستند. آن‌ها به دنبال عملی شدن قول‌ها هستند. تنها با تصمیمات شجاعانه، منابع مالی، و اقدامات فوری می‌توان شرایط زندگی مردم این شهر را تغییر داد.

زمان آن رسیده که بندرعباس از این وضعیت بحرانی و بی‌توجهی‌های طولانی‌مدت رها شود و به جایگاهی شایسته در اقتصاد کشور برسد. مردم این منطقه شایسته آن هستند که در این سرزمین، زندگی‌ای بهتر و آینده‌ای روشن‌تر داشته باشند.