
هفت هزار مترمکعب تولید آب هم پاسخگوی زندگی روزمره مردم نیست؛ شبکه فرسوده و شوری بیپایان چاهها، بحران را به مرز غیرقابل تحمل رسانده است.بحران آب در قلعهقاضی مدتهاست که به عنوان یک هشدار مطرح میشود، اما اکنون دیگر هشدار نیست؛ واقعیتی است که در زندگی روزمره مردم جا خوش کرده. اگر کسی امروز وارد این شهر و روستاهای اطرافش شود، اولین چیزی که جلب توجه میکند ظرفهای آب کنار خانههاست؛ دبههایی که گاهی پر نمیشوند، شیرهایی که ساعتها خشک میمانند و خانوادههایی که هر روز با این سؤال روبهرو هستند: «آیا امروز آب خواهیم داشت؟»
به گزارش دریای اندیشه، سالهای خشک، بارندگیهای کم، فرسودگی شبکه، چاههایی که رمقی برایشان نمانده و شوری روزافزون آب زیرزمینی، همه در کنار هم وضعیتی ساخته که دیگر نمیتوان آن را «مشکل» نامید؛ این یک بحران فرساینده است که آرامآرام کیفیت زندگی را پایین کشیده و به تهدیدی برای سلامت ساکنان تبدیل شده است.

بررسیهای میدانی خبرنگار ما نشان میدهد آنچه مردم با آن مواجهاند، نه یک کمبود مقطعی بلکه یک ناتوانی عمیق در مدیریت، تولید و توزیع آب است؛ ناتوانیای که هر طرفش را لمس کنی، ریشه در سالها بیتوجهی و نوسازینشدن زیرساختها دارد.
پیکره واقعی بحران: عددهایی که زندگی را توضیح میدهند
قلعهقاضی و روستاهای اطرافش آب را از شش حلقه چاه و خط انتقال شمیل–نیان دریافت میکنند. در ظاهر عدد ۷ هزار متر مکعب تولید روزانه شاید بزرگ بهنظر برسد، اما وقتی آن را کنار ظرفیت سه مخزن ذخیرهساز منطقه—که مجموعاً فقط ۶ هزار متر مکعب است—قرار میدهیم، تضاد از همان ابتدا آشکار میشود.
این یعنی حتی اگر هیچ نشتی و هدررفتی وجود نداشت، حتی اگر همه چاهها با ظرفیت کامل کار میکردند و حتی اگر فشار آب در همه نقاط یکسان بود، باز هم این حجم برای شش هزار خانوار کافی نبود.

اما مشکل اصلی فقط «کمبود» نیست؛ «کیفیت» آب چاهها تمام معادله را زیر و رو کرده. شوری بالا باعث شده بسیاری از خانوادهها عملاً نتوانند از آب شبکه برای نوشیدن استفاده کنند و مجبور شوند آب سالم را با هزینه شخصی تهیه کنند. این یعنی بار مالی، بار روانی و بار اجتماعی همزمان بر دوش مردم افتاده است.
از طرفی، بخش بزرگی از خطوط انتقال در این منطقه فرسوده است و همین موضوع باعث افت فشار در مسیرها شده. این افت فشار دقیقاً همان دلیلی است که باعث میشود آب در برخی محلهها دیرتر، کوتاهتر یا گاهی اصلاً نرسد. نبود تصفیهخانه نیز وضعیت را پیچیدهتر کرده؛ چون حتی اگر حجم تولید بالا رود، آب بدون تصفیه استاندارد همچنان یک تهدید سلامت است،
مردم چه میخواهند؟
وقتی پای صحبت اهالی مینشینی، اولین چیزی که حس میکنی خستگی است؛ خستگی از سالها انتظار، پیگیری، وعده و پاسخهایی که هیچگاه به اجرای واقعی نرسیدهاند. اما برخلاف تصور، مردم فقط گلایه نمیکنند دقیق صحبت میکنند راهکار ارائه میدهند، و میدانند مشکل از کجاست.
یکی از اهالی روستای خیرآباد میگوید: وقتی آب شور باشد، وقتی مجبور باشی آب بخری، یعنی شبکه به درد نمیخورد. مگر ما حق آب سالم نداریم؟
در روستای دیگری زن میانسالی میگوید: حاضرم هرچقدر لازم باشد کمک کنیم، فقط یکبار برای همیشه مشکل حل شود. این وضعیت هر روز بدتر میشود.
این صداها، فقط درد نیستند؛ گزارش میدانی واقعی از یک بحران فرسایشیاند.
شورای برتمب چه میگوید؟
علی محسنی رئیس شورای شهر برتمب، وضعیت را شفافتر و صریحتر توضیح میدهد. او میگوید: آبی که در حال حاضر در اختیار مردم قرار میگیرد نه کافی است و نه سالم. شوری بالا سلامت خانوادهها را تهدید میکند و این مسئله سال به سال شدیدتر شده است. بارها درخواست کردیم که مخازن جدید ساخته شود، چاههای تازه وارد مدار شود و شبکه اصلاح شود. اینها اقدامات انتخابی نیست؛ ضروری است.
او تأکید میکند مشکل فقط به کمبود آب ختم نمیشود: وقتی خطوط انتقال فرسوده است، حتی اگر آب هم باشد، با فشار کم وارد روستاها میشود و خانوادهها باز هم دچار مشکل میشوند. داستان فقط تولید نیست؛ توزیع، ذخیره و تصفیه هم باید همزمان اصلاح شود.
جمله پایانی محسنی بهخوبی تصویر بحران را نشان میدهد: اگر همین امروز اقدام کنیم، شاید بتوانیم بحران را کنترل کنیم. اما اگر باز هم تأخیر شود، فردا دیگر چیزی برای مدیریت باقی نمیماند.
راهحلهایی که مردم و شورا بر آن تأکید دارند
در بررسیهای میدانی و گفتوگوهای انجامشده، مجموعه درخواستهای مردم و شورا مشخص، دقیق و کاملاً منطقی است:
احداث مخزن سههزار متر مکعبی برای جبران کمبود ذخیرهسازی
ورود دو حلقه چاه جدید به چرخه تولید
نوسازی خطوط انتقال قدیمی و کمفشار
احداث حوضچههای پمپاژ برای تقویت فشار در ورودی روستاها
ساخت مخزنهای هزار متر مکعبی در روستاهای بزرگ
ایجاد تلمبهخانههای پمپاژ در مسیرهای طولانی
ساخت تصفیهخانه استاندارد برای تأمین آب شرب سالم
این فهرست، نه رؤیاپردازی است و نه درخواست فراتر از توان دولت؛ اینها حداقل نیازهایی هستند که باید پیش از رسیدن بحران به مرحله غیرقابل کنترل اجرا شوند.
بحران آب در قلعهقاضی و روستاهای اطرافش فقط یک عدد روی کاغذ یا یک گزارش اداری نیست؛ بحرانی است که در کیفیت زندگی هزاران خانوار نقش مستقیم دارد. امروز مسئله فقط «کمبود» نیست، بلکه ترکیبی است از آب شور، شبکه فرسوده، نبود تصفیهخانه و ظرفیت ذخیره ناکافی.
مردم سالهاست که از مسئولان فقط یک خواسته دارند: آب سالم و پایدار.این جمله ساده است، اما پشت آن سالها تجربه بیآبی، نگرانی سلامتی، هزینههای اضافی و زندگیهایی است که هر روز سختتر میشود.
اگر پروژههایی مانند احداث مخزن، چاه، تصفیهخانه و نوسازی شبکه آغاز نشود، بحران به موج بزرگتری تبدیل خواهد شد؛ موجی که نهفقط آب را که آرامش زندگی روزمره مردم را هم با خود میبرد.