به قلم؛عبدالحسین اسدپور

به گزارش خبرنگار دریای اندیشه از بندرلنگه ؛اقلیددر استان فارس خواهربندرکنگ در استان هرمزگان وبندرلنگه ولارستان خواهرنده شدند وامااقلید فارس چون نگینی در شمال فارس، دیاری است که در هر فصل، جامه‌ای تازه بر تن می‌پوشد و جلوه‌ای نو از زیبایی را به چشم‌ها می‌بخشد. اینجا سرزمینی است که کوه، دشت، باغ و برف در هم تنیده‌اند تا تصویری دل‌انگیز از زندگی بسازند.

زمستان‌های اقلید با برف‌های سپید و نرم، شهری را می‌آفریند که سقف خانه‌ها و شاخه‌های درختانش به آیینه‌ای درخشان بدل می‌شوند. کودکان در کوچه‌ها آدم‌برفی می‌سازند و نسیم سرد، بوی هیزم و بخاری‌های سنتی را در فضا می‌پراکند. برف، نه تنها چشم‌انداز، که روح آدمی را نیز شاداب و زلال می‌کند.

بهار که می‌رسد، باغ‌ها و بوستان‌ها سرشار از شکوفه‌های بادام، سیب، زردآلو و گیلاس می‌شوند. زمین با سفره‌ای سبز از صیفی‌جات، نوید زندگی دوباره می‌دهد. تابستان، فصل برداشت نعمت‌هاست؛ جایی که میوه‌ها در رنگ‌های سرخ و زرد و سبز، بازارها را پر می‌کنند و مزارع سرسبز، داستان رنج و برکت کشاورزان را بازمی‌گویند. پاییز نیز در اقلید، موسیقی خاص خود را دارد؛ خش‌خش برگ‌های رنگارنگ زیر پای رهگذران، آواز دلنشین باد میان شاخه‌ها، و تصویر باغاتی که همچون تابلویی نقاشی شده در چشم‌ها می‌نشینند.

از جاذبه‌های طبیعی اقلید، قله‌ی بُل جایگاهی ویژه دارد. این قله‌ی باشکوه، هر سال میزبان صدها کوهنورد و عاشق طبیعت است که با شوق صعود، دل به دامان آن می‌سپارند. از فراز قله، چشم‌اندازی بی‌کران از دشت‌ها و کوه‌های اطراف گشوده می‌شود، که به‌سان قالیچه‌ای رنگین زیر پای انسان گسترده است.

در دامنه‌ها و دشت‌های اطراف، چادرهای عشایر با سیاه‌چادرهایشان جلوه‌ای اصیل از زندگی ایرانی را نشان می‌دهند. بوی دوغ تازه، ماست و کره‌ی دست‌ساز، و پنیرهای محلی که با عشق در همان چادرها آماده می‌شوند، خاطره‌ای ماندگار در دل هر مسافر می‌نشاند. لبنیات اقلید، نه تنها طعمی دلپذیر دارد بلکه یادگاری است از صفا و سادگی زندگی عشایری. در دل شهر، بازار امامزاده همچون رگ تپنده‌ی زندگی جریان دارد. درختان کهن آن، مانند چتری سبز بر فراز بازار گسترده‌اند و سایه‌سارشان روایتگر قرن‌ها داد و ستد، همدلی و همزیستی مردمان است. در نزدیکی آن نیز، پارک حضرت محمد رسول‌الله (ص) چون نفسی سبز، هوای تازه‌ای به شهر می‌بخشد. عطر سبزی‌های کاشته‌شده و طراوت درختان پارک، فضایی می‌سازد که هر رهگذری را به آرامش فرامی‌خواند.

و فراتر از همه‌ی این‌ها، مردم اقلید سرمایه‌ی حقیقی این دیارند. مردمانی خونگرم، مهمان‌نواز و صمیمی که در نگاه و لبخندشان صداقت موج می‌زند. آنان، همچون طبیعت چهار فصل شهرشان، در هر حالتی زیبا و دلنشین‌اند.

اما در کرانه‌های خلیج فارس، بندر کُنگ با شکوهی دیگر رخ می‌نماید. شهری که بافت تاریخی‌اش هنوز زمزمه‌های دریانوردان و ناخدایان کهن را در گوش کوچه‌ها نجوا می‌کند. بادگیرهای بلند و خانه‌های سفید، گذرگاه‌های باریک و ساباط‌های قدیمی، روحی بومی و اصیل به این شهر می‌بخشند. ساحل بندر کنگ، جایی که موج و صدف و آفتاب هم‌آغوشند، چشم هر مسافری را مسحور می‌سازد. قایق‌ها و لنج‌های چوبی، یادگار قرن‌ها هم‌نشینی مردم با دریا، هنوز بر آب‌های نیلگون می‌رقصند و قصه‌های تجارت و سفر را بازمی‌گویند.

بندر کنگ امروز، در کنار آثار تاریخی و بافت ارزشمند خود، به یکی از مقصدهای جذاب بوم‌گردی بدل شده است. مسافران، در کوچه‌های قدیمی‌اش با تاریخ قدم می‌زنند، در خانه‌های بوم‌گردی طعم اصالت را می‌چشند و در ساحل آبی، غروب‌های دل‌انگیزی را به چشم می‌سپارند.

اکنون، در پیوند خواهرخواندگی میان اقلید و بندر کُنگ، برف سپید کوهستان دست در دست موج آبی خلیج فارس نهاده است. درختان کهن بازار امامزاده، هم‌نوا با بادگیرهای کنگ به نجوا درآمده‌اند، و مردمان خونگرم این دو دیار، با قلب‌هایی نزدیک‌تر از همیشه، روایت تازه‌ای از همدلی ساخته‌اند.

خواهرخواندگی این دو شهر، نه تنها پیوندی در کاغذ و نقشه، بلکه آینه‌ای از اتحاد، همبستگی و زیبایی است؛ جایی که کوه و دریا، برف و موج، باغ و ساحل، در یک آغوش جاودانه به هم رسیده‌اند.