به گزارش دریای اندیشه، ساعت از دوازده ظهر گذشته بود. آفتاب تندِ بندر، بی‌ملاحظه بر سر و صورت کارگران می‌تابید. همه‌چیز عادی به نظر می‌رسید. رانندگان کامیون، سایه‌نشین کانتینرها شده بودند و شاید با لبخندهایی کم‌جان، به استراحتی کوتاه دل خوش کرده بودند؛ بی‌خبر از این‌که دیگر بیداری‌ای در کار نخواهد بود.

کمی آن‌طرف‌تر، صدای قاشق و چنگال در رستوران کوچک شرکت به گوش می‌رسید. غذا بود، خنده بود، اما هیچ‌کس نمی‌دانست که همین لقمه‌های آخر، شاید استخوانی شوند در گلو، بغضی فروخورده در تاریخ بندر. در سکوتی دیگر، کارگری وضو گرفته بود و داشت آخرین دانه‌های تسبیح حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را زیر لب زمزمه می‌کرد. یک سجده‌ی آرام، یک آمین بی‌پاسخ.

و ناگهان…

“بومب!”

صدایی مهیب، سهمگین‌تر از هر فریادی. صدایی که اول بندر شهید رجایی را لرزاند، سپس بندرعباس را و بعد، دل تمام مردم ایران را. دودی نارنجی، سیاه، و سفید از دل آتش برخاست و انگار می‌خواست آسمان را پاره کند. زمین زیر پاها لرزید. شیشه‌ی تمام خودروها شکسته بود. سقف‌ها شکافته، دیوارها ترک خورده، و قلب‌ها تکه‌تکه.

به یاد آن‌هایی که هنوز زیر خاکسترها هستند

من علی ستاری‌ام، صدای مرا از دل آتش می‌شنوید؛ از جایی که قلب ایران به سوگ نشسته. از جایی که هنوز گرمای شعله‌ها در خاطره‌ها باقی مانده؛ هنوز عده‌ای مفقودند؛ هنوز خانواده‌هایی هستند که با هر زنگ تلفن، جانشان از جا کنده می‌شود. هنوز مادرانی‌اند که گوشه‌ی اتاق، لباسِ کار پسرشان را بغل کرده‌اند و می‌گویند: «بویش هنوز نرفته…»

خاکسترها، سنگین‌تر از آوارند وقتی که عزیزانت را در خود پنهان کرده‌اند.

ابَدانی زیر آوار و خاکستر

در بندر، همه‌چیز خاکستری است. رنگ‌ها رفته‌اند. فقط دود است و آه.

فقط صدای بی‌کسیِ بی‌سیم‌های امدادگرها و فریادهایی که در میان آوار گم می‌شوند؛این‌جا مرگ، پلی برای ابدیت شده؛ نه برای یک روز، نه برای یک هفته؛ بلکه تا همیشه.

آن‌هایی که رفتند، حالا تاریخ این سرزمین‌اند؛ ستون‌های بی‌صدای این سازه‌ی سوخته؛ غم دل‌های مردمان را فریاد می‌زنند و نمایشگر عمق فاجعه هستند.

داغِ دیده‌ی بَندِر

بندر این روزها عزادار است؛ چشم‌هایش اشک‌بار. نفس‌هایش سنگین؛ داغی بر دل دارد که با هیچ مرهمی آرام نمی‌گیرد.

کارگرانی که هر صبح با لبخند سلام می‌دادند، حالا فقط قاب عکس‌اند؛ صدایی نمی‌آید، جز صدای سکوت؛ جز صدای دل‌هایی که از درون فریاد می‌زنند؛ آتش خاموش شد، اما داغِ این بندر، نه.

به یاد همه‌ی آن‌هایی که رفتند، بی‌وداع، بی‌کفن، بی‌صدا؛

چند روز گذشته است اما هنوز فرزندان این سرزمین زیر آتش و دود و خاکسترند و هنوز تلاش می‌شود تا حداقل تحفه‌ای برای مادران داغ دیده باشد.

چشم‌انتظاری در سایه آتش

حادثه‌ی تلخ انفجار در بندر شهید رجایی نه فقط یک رویداد صنعتی یا خبری بود، که روایتی شد از مادرانی که در یک لحظه، دنیا برایشان واژگون شد. مادرانی که فرزندان‌شان، همان کارگرانی که صبح با لباس کار و امید از خانه بیرون رفتند، دیگر بازنگشتند؛ و برای برخی از آن‌ها، حتی جسمی برای وداع هم باقی نماند.

روزها و شب‌هایی که از حادثه گذشته، اما دل برخی مادران همچنان میان آوار مانده است؛ مادرانی که هر تماس تلفن یا هر ضربه‌ای به در، ممکن است برای‌شان نویدی از پیدا شدن پیکر فرزندشان باشد. آن‌ها نه مراسمی گرفتند، نه سنگ‌قبری دارند، فقط یک قاب عکس و یک خلأ بزرگ.

در کنار تلاش‌های گروه‌های امدادی که روز و شب را به امید یافتن نشانی از جان‌باختگان به بندر آمده‌اند، این چشم‌انتظاری‌هاست که غم حادثه را عمیق‌تر می‌کند. هر پیکری که از دل آب یا آهن بیرون کشیده می‌شود، امید و اضطراب را با هم به قلب خانواده‌ها می‌برد. برای برخی این، پایان یک انتظار است؛ اما برای مادرانی که هنوز خبری ندارند، هر روز، تکرار همان دلهره‌ی اولین ساعت‌هاست.

اجتماع شبانه بندری‌ها زیر پرچم

در ساحل آرام و مهتاب‌زده‌ی بندرعباس، جایی که نسیم دریا با دل‌های داغدار مردم گره خورده بود، شبی متفاوت رقم خورد. اهالی شهر، بی‌صدا اما با دلی پر از اندوه، زیر پرچم برافراشته‌ی بوستان ساحلی غدیر گرد هم آمدند؛ جایی که پرچم، نه فقط نشانی از وطن، بلکه نمادی از همدلی و همدردی بود.

دل‌ها سنگین، نگاه‌ها اشک‌آلود و دست‌ها پر از شمع‌هایی که شعله‌هایشان در باد می‌رقصیدند و گویی نجواکنان، نام جان‌باختگان بندر شهید رجایی را تکرار می‌کردند. هیچ صدایی به بلندی سکوت جمعی که در آن شب پیچیده بود، نمی‌رسید. سوگ، در دل شهر نشسته بود، و بندرعباسی‌ها با روشن کردن هر شمع، نوری به یاد آن‌هایی که دیگر در میانشان نبودند، به دل تاریکی بخشیدند.

در آن شب، بندرعباس نه فقط شهری در کنار دریا، بلکه دریایی از اشک و همدلی بود؛ مردمی که دست در دست، یاد عزیزان از دست‌رفته را زنده نگه داشتند و نشان دادند که سوگ، وقتی جمعی می‌شود، به نیرویی آرام‌بخش و پیونددهنده بدل می‌گردد.

اولین اطلاعیه کمیته بررسی علل حادثه آتش‌سوزی در بندر شهید رجایی

باسمه تعالی

ضمن عرض تسلیت بابت وقوع این حادثه تأسف‌بار، به اطلاع هم‌وطنان گرامی می‌رساند کمیته بررسی علل حادثه آتش‌سوزی در بندر شهید رجایی پس از برگزاری چندین جلسه با حضور کارشناسان و متخصصان، نتایج اولیه را به شرح زیر اعلام می‌کند:

۱- قصور در رعایت اصول ایمنی و پدافند غیرعامل محرز شده است.

۲- خلاف‌اظهاری در برخی موارد وجود داشته و دستگاه‌های امنیتی و قضائی با جدیت در پی شناسایی خاطیان هستند.

۳- علت‌یابی قطعی این حادثه مستلزم بررسی کامل و همه‌جانبه ابعاد مختلف آن است که به دلیل الزامات کارشناسی، نیازمند طی شدن فرایندهای فنی و آزمایشگاهی است؛ اگرچه بدون فوت وقت مراحل اجرایی آن دنبال خواهد شد و در اسرع وقت به اطلاع عموم مردم خواهد رسید.

به هموطنان عزیز اطمینان داده می‌شود که با همه مقصران این حادثه بدون هیچ‌گونه اغماض برخورد خواهد شد؛ لذا درخواست می‌شود اخبار مربوط به علت حادثه را تنها از این کمیته که به ریاست استاندار هرمزگان تشکیل شده است، دنبال بفرمایند.