با این وجود، پدیده‌ای رایج در میان زبان‌آموزان دیده می‌شود: بسیاری از آنان زبان را به‌خوبی درک می‌کنند، اما در بیان روان آن ناتوان‌اند. این فاصله میان «فهمیدن» و «صحبت کردن» اغلب باعث دلسردی و نگرانی زبان‌آموزان می‌شود. پرسش اصلی این است که ریشه‌ی این مشکل در چیست و چگونه می‌توان بر آن غلبه کرد؟
یادگیری زبان از چهار مهارت اصلی تشکیل می‌شود: شنیدن، گفتن، خواندن و نوشتن. مهارت‌های شنیدن و گفتن گرچه نزدیک‌اند، اما از مسیرهای عصبی متفاوتی در مغز عبور می‌کنند. درک زبان یعنی دریافت و تفسیر اطلاعات زبانی؛ در حالی‌که صحبت کردن یعنی تولید واژه‌ها، ساختارها و جمله‌ها. بنابراین مهارت فهمیدن یک مهارت پذیرنده است، اما صحبت کردن یک مهارت تولیدی.
در فرآیند یادگیری، مهارت‌های پذیرنده زودتر رشد می‌کنند، چون ذهن در ابتدا با شنیدن و خواندن تغذیه می‌شود. اما تولید زبان نیاز به زمان، تمرین و شجاعت بیشتری دارد.
یکی از مهم‌ترین دلایل ناتوانی در گفتار، ترس از اشتباه کردن است. زبان‌آموزان، به‌ویژه در محیط‌های رسمی آموزشی، می‌ترسند که اشتباه کنند، مورد قضاوت قرار گیرند یا نمره از دست بدهند.این ترس باعث می‌شود هنگام صحبت، ذهن به جای تمرکز بر معنا، مشغول بررسی درست یا غلط بودن جملات شود و در نتیجه زبان‌آموز سکوت کند یا دچار لکنت شود. در حالی که در زبان‌آموزی، اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری است. درست مانند کودکی که هنگام یادگیری زبان مادری صدها بار اشتباه می‌کند، اما از اشتباه نمی‌ترسد.
در بسیاری از کشورها، زبان دوم در محیط روزمره استفاده نمی‌شود. زبان‌آموزان بیشتر وقت خود را صرف خواندن متن‌های درسی یا گوش دادن به معلم می‌کنند، نه گفت‌وگو. در چنین شرایطی، ذهن به «فهمیدن» عادت می‌کند، اما هیچ فشاری برای «تولید زبان» احساس نمی‌کند. درست مانند تماشاگر فوتبالی که تاکتیک‌ها را خوب می‌داند، اما هرگز پا به توپ نشده است.
تنها راه تقویت مهارت گفتاری، ورود به میدان مکالمه واقعی است، حتی اگر در ابتدا با خطا و لکنت همراه باشد.
در زبان‌شناسی دو نوع واژگان وجود دارد: واژگان غیرفعال (Passive Vocabulary): کلماتی که هنگام شنیدن یا خواندن می‌فهمیم، اما در گفتار استفاده نمی‌کنیم. واژگان فعال (Active Vocabulary): کلماتی که می‌توانیم در گفتار یا نوشتار به‌کار ببریم. اکثر زبان‌آموزان دایره واژگان غیرفعال بسیار بزرگی دارند، اما واژگان فعالشان محدود است. تنها با تمرین گفتار منظم می‌توان این واژه‌ها را از حالت غیرفعال به فعال تبدیل کرد.

روش‌های مؤثر برای تقویت گفتار
الف) تمرین گفتار روزانه: صحبت کردن با خودتان یکی از بهترین روش‌هاست. می‌توانید فعالیت‌های روزمره را توصیف کنید:
“I’m preparing breakfast.” “Now I’m leaving home.”
این کار مسیرهای گفتاری مغز را فعال می‌کند و به مرور گفتار را طبیعی‌تر می‌سازد.
ب) گوش دادن فعال و تقلید گفتار: فقط شنیدن فیلم یا پادکست کافی نیست. باید فعالانه گوش دهید و جملات را تکرار کنید. روش Shadowing (سایه‌گویی) بسیار مؤثر است: هم‌زمان با گوینده صحبت کنید و تلاش کنید لحن و ریتم او را تقلید نمایید.
ج) گسترش واژگان فعال: هر روز چند واژه جدید انتخاب کنید، با آن‌ها جمله بسازید و آن جمله‌ها را با صدای بلند بگویید یا ضبط کنید. وقتی واژه در گفتار استفاده شود، به بخشی از حافظهی فعال تبدیل می‌شود.
د) غلبه بر ترس از اشتباه: محیطی را انتخاب کنید که در آن احساس امنیت داشته باشید—مثلاً گروه‌های کوچک مکالمه یا کلاس‌های تعاملی. به یاد داشته باشید که اشتباه نکردن، نشانه‌ی یاد نگرفتن است.
هـ) غوطه‌وری در زبان: حتی اگر در کشور انگلیسی‌زبان نیستید، می‌توانید خود را در معرض زبان قرار دهید.
تلفن همراه، شبکه‌های اجتماعی، دفتر یادداشت و حتی برچسب وسایل خانه را به زبان دوم تغییر دهید. هرچه تماس مغز با زبان بیشتر باشد، مسیرهای یادگیری قوی‌تر می‌شوند.
و) استفاده از فناوری: اپلیکیشن‌هایی مانند Duolingo، ELSA Speak، HelloTalk یا Tandem فرصت مکالمه با زبان‌اصلی‌ها را فراهم می‌کنند. تمرین روزانه با این ابزارها به تدریج مهارت گفتاری را تقویت می‌کند.
ز) انتخاب موضوع برای مکالمه: به جای گفت‌وگوی بی‌هدف، هر هفته موضوعی مشخص انتخاب کنید: «غذا»، «تعطیلات»، «دوستی»، «شغل آینده». درباره آن بنویسید و سپس با صدای بلند صحبت کنید. این کار به مغز نظم و اعتماد به نفس می‌دهد.
در بسیاری از کلاس‌های زبان، تمرکز اصلی بر گرامر و ترجمه است و نه گفت‌وگو. در چنین محیطی، زبان‌آموز «می‌داند» اما «نمی‌تواند» برای رفع این مشکل، باید نظام آموزشی از شیوه‌های سنتی به رویکردهای تعامل‌محور و گفت‌وگومحور تغییر کند. معلم باید فضای آزاد ایجاد کند تا زبان‌آموز بدون ترس، ایده‌هایش را بیان کند.
هیچ مهارتی بدون تکرار و استمرار پایدار نمی‌شود. حتی ده دقیقه تمرین گفتاری در روز، اگر منظم باشد، مؤثرتر از چند ساعت مطالعه پراکنده است. گفتار به مرور و از طریق عادت زبانی شکل می‌گیرد. فهمیدن بدون توان صحبت کردن به‌معنای شکست نیست؛ بلکه نشانه‌ی پیشرفت تا نیمه‌ی مسیر است. تفاوت میان «دانستن» و «به‌کار بردن» فقط با تمرین، تکرار و شجاعت پر می‌شود.
زبان، فقط مجموعه‌ای از واژه‌ها و قواعد نیست، بلکه مهارتی زنده است که با استفاده رشد می‌کند. اگر به جای ترس از اشتباه، از گفت‌وگو لذت ببریم، به‌زودی خواهیم دید که زبان دوم دیگر بیگانه نیست—بلکه پلی است میان ما و جهانی بزرگ‌تر.