به گزارش اختصاصی دریای اندیشه، بندرعباس، شهری است که عنوان پایتخت اقتصادی کشور را سالیان سال است یدک میکشد، برخی مسئولان ادعا دارند که این شهر پایتخت انرژی کشور نیز هست؛ بخواهند یا نخواهند بیش از 50 درصد بنزین جاری در خودروهای در حال تردد کشور در پالایشگاه های این شهر تولید میشود اما هیچ منفعتی از این دریای بنزین نبرده است و مانند بحث آب او را کنار دریا لب تشنه رها کرده اند.
در شهر بندرعباس، صحنهای تکراری همیشه خودنمایی میکند؛ صفهای طولانی خودروها که گاه تا کیلومترها امتداد مییابند، رانندگان خسته و عصبانی که ساعتها در آفتاب سوزان منتظرند و صدای بوق خودروها که فضای شهر را پر کرده است. این تصویر، روایت روزمره زندگی در هرمزگان است؛ جایی که سیاستگذاری نادرست در حوزه سوخت، زندگی مردم را به کام بحران کشانده است.
این مشکل تنها منحصر به بندرعباس هم نیست، رودان هم که بروید همین اوضاع است؛ از اول صبح قبل از اینکه حتی آفتاب فضا را روشن کند این بساط آغاز میشود، میناب هم دست کمی از این وضعیت ندارد؛ برخی نقاط عادت کرده اند به این وضعیت اما قشم با حجم بالای گردشگرانی که جزیره را به عنوان مقصد استفاده می کنند نمی تواند نسبت به این موضوع بی تفاوت باشد و اگر تدبیری نشود در آینده ای نه چندان دور چالش های تامین سوخت بیشتر خواهد شد.
معمای بنزین آزاد و بازی قایمباشک با جایگاهداران
در استان هرمزگان، بنزین آزاد به کالایی افسانهای تبدیل شده است. با وجود اینکه این بنزین حق قانونی مردم است، اما در عمل به ندرت در جایگاهها یافت میشود. حتی جایگاههایی که کارت آزاد دارند، از اعلام این موضوع خودداری میکنند.
بنزین آزادی که باید در جایگاهها عرضه شود، به صورت غیررسمی و معمولاً از مسیر قاچاق توزیع میشود. این نه تنها به اقتصاد مردم آسیب میزند، بلکه امنیت انرژی استان را نیز تهدید میکند.
تناقض آب و هوایی؛ وقتی کولر به ضرر سهمیه بنزین تمام میشود
در این استان، استفاده از کولر خودرو در بیشتر ماههای سال یک ضرورت است، نه یک تجمل. این واقعیت اقلیمی باعث شده میانگین مصرف سوخت در بندرعباس و هرمزگان به طور قابل توجهی بالاتر از سایر نقاط کشور باشد. با این حال، سیاستگذاران حوزه سوخت انگار این واقعیت جغرافیایی را نادیده گرفتهاند.
ما در گرمایی زندگی میکنیم که گاهی غیرقابل تحمل است. طبیعی است که وقتی سوار ماشین میشویم، کولر را روشن کنیم. اما ظاهراً مسئولان فکر میکنند ما در اصفهان یا تبریز زندگی میکنیم که میشود نصف سال کولر نیاز نداشته باشیم.
محدودیت مضاعف و سیاستگذاری که مشکل را حل نکرد
در اقدامی عجیب، مسئولان به جای حل مشکل اساسی عرضه و توزیع سوخت، به محدودیتهای بیشتری روی آوردهاند. ابتدا سقف سوختگیری با کارت شخصی به ۳۰ لیتر محدود شد. این به معنای آن است که مردم باید زمان بیشتری را در صفها بگذرانند تا نیاز ماهیانه خود را تأمین کنند. شما از کارت شخصی خود نیز اجازه ندارید بیش از 30 لیتر بنزین برداشت کنید و این محدودیت ظاهرا تنها منحصر در استان هرمزگان است.
اخیراً و در اقدامی عجیبتر، این سقف در رابطه با کارت آزاد جایگاه از ۳۰ لیتر به ۲۰ لیتر کاهش یافته است.
این تصمیم به ظاهر برای افزایش تعداد مراکز عرضه سوخت گرفته شده، اما در واقعیت تنها بر مشکلات مردم افزوده است. حالا رانندگان باید همان زمان قبلی را در صف بگذرانند، اما بنزین کمتری دریافت کنند.
گردشگری در آتش بحران سوخت
همزمان با آغاز فصل گردشگری در هرمزگان، بحران سوخت ابعاد پیچیدهتری به خود گرفته است یا دست کم به زودی خواهد گرفت .
مناطق گردشگری مانند قشم شاهد ازدحام بیسابقه خودروها و درخواست سوخت هستند. این در حالی است که زیرساختهای تأمین سوخت وجود دارد اما نگاه منطبق با واقع و عالمانه وجود ندارد.
این بحران نه تنها بر تجربه گردشگران تأثیر منفی گذاشته، بلکه بر اقتصاد محلی که شدیداً به گردشگری وابسته است نیز ضربه میزند.
آقایان مسئول؛ قرار بوده بدون دریافت نظر مردم و اقناع سازی عمومی دست به اقدامی نزنید اما در این استان هیچ نشانی از نظر خواهی از مردم در تصمیم گیری ها دیده نمی شود؛ مرتبا سخن از حکمرانی مطلوب و نقش دهی به مردم در امورات زده می شود؛ اما مردم را در صف های مختلف گرفتار می کنند؛ کجای این وضعیت منطبق با شاخص های حکمرانی مطلوب یا کجای آن برگرفته از فهم و درک مشترک است؛ آقایان مسئول و حضرات نماینده این حق مردم هرمزگان نیست؛ نماینده مجلس در نشست خبری خود می گوید؛ ما هم از این وضعیت ناراضی هستیم – خب آقای نماینده ما مردم را ببخشید که رفتیم به پمپ بنزین و صف ایجاد کنیم, مخاطب این وضعیت مسئولان مربوطه هستند که قادر نیستند یک توزیع بنزین را مدیریت کنند؛ اتفاقا این صف تشت رسوایی شما مدیران مدعی است.