افزایش ۳ برابری زنان سرپرست خانوار

 راضیه سالاری

از دیرباز مهم ترین دغدغه افراد و گروه های مردم مسئله تامین اقتصادی و تامین مالی خود بوده است، در دنیای امروز نیز افراد از دهک های پایین جامعه گرفته تا دهک های بالا به دنبال تامین معیشت و ایجاد یک اقتصاد پویا هستند، جامعه زنان که مهم ترین و تاثیر پذیر ترین عضو یک اجتماع هستند نیز به دنبال نوسان های اقتصادی دچار آسیب هایی میشوند.امروزه زنان جامعه اسلامی خصوصا زنان بی سرپرست یا زنان سرپرست خانوار دچار مشکلاتی اعم از اقتصادی و اجتماعی شده اند که مهم ترین بخش این مشکلات، مسائل معیشتی است.
وجود مشکلات اقتصادی برای جامعه زنان سرپرست خانوار باعث به وجود آمدن مشکلات روحی و جسمی می‌شود و متقابلا با پیش آمد این مشکلات توانایی و کارایی یک زن در انجام شغل خود کمتر از مواقع پیشین می‌شود،فشار های روحی بر این افراد تاثیرات مخربی بر جسم آنها باقی می گذارد، از این رو برنامه های دولت در جهت بهبود وضع معیشت و اقتصاد این قشر آسیب پذیر از جامعه باید در دستور کار قرار گرفته و مشکلات موجود رفع شود.

تاثیر مستقیم رشد آمار طلاق بر رشد آمار زنان سرپرست خانوار 
روند افزایشی و صعودی آمار زنان بی سرپرست باید به حداقل رسیده و کاهش یابد چرا که تعداد کثیری از این قشر درگیر آسیب های اجتماعی مانند طلاق شده اند و معضلات فراوانی اعم از روحی و نگاه عرف جامعه به آن‌ها از پیامد های این آسیب اجتماعی است.
در جامعه ایران از دیرباز نان آوری و مخارج یک خانه به عهده مرد بوده  است و زنان دوشادوش همسرانشان برای کسب روزی حلال تلاش کردهاند اما گذاشتن این مسئولیت بر دوش یک زن باعث سنگینی و خستگی او میشود لذا تفاوت های در آفرینش زن و مرد بر صدقیت این ماجرا می افزاید.
زنان سرپرست خانوار در کشور به عنوان یک عضو مهم قلمداد شده اند و تحت حمایت ارگان هایی چون کمیته امداد امام خمینی و  بنیاد مستضعفان قرار می گیرند.
 اما نکته ای که حائز اهمیت است مشکلات حوزه مسکن این قشر از جامعه است لذا ما در جامعه شاهد سکونت زنان سرپرست خانوار در منازل استیجاری و حاشیه شهر هستیم که عموما در پرداخت به موقع مبالغ اجاره منزل دچار مشکل میشوند.
 در حال حاضر نداشتن مسکن یا مکانی که کیفیت مناسب یک زندگی مناسب و عادی را ندارد، یکی از مسائلی است که اغلب زنان سرپرست خانوار را با چالشهای متعددی روبهرو کرده و درصد بسیاری از خانوارهای زن سرپرست در دو دهک اول و دوم پایین درآمدی قرار میگیرند و در مجموعه فقیرترین افراد کشور به حساب میآیند و در نتیجه باعث بوجود آمدن مشکلات اقتصادی برای این قشر میشود.

طرح های حمایتی از زنان 
گران بودن هزینه زندگی سبب شده است جمعیت زیادی از زنان سرپرست خانوار جذب حاشیههای شهر شوند. این امر به رشد حاشیهنشینی و بروز مشکلات عدیدهای برای زنان سرپرست خانوار میشود و ما امروز حتی در سطح حاشیه های شهر بندرعباس شاهد آسیب هایی چون اعتیاد، رشد تصاعدی سرقت ، و… هستیم که همه اینها گوشه ای از مشکلات یک منطقه حاشیه نشین است.
زن هایی که به دلایل مختلف همسرشان را از دست میدهند و یا از همسرشان طلاق میگیرند به یکباره با جهان دیگری روبرو شده که دنیایی  بسیار ناآشنا است. دشواریهایی که این زنان در برابر آنها تاب میآورند عمدتاً به دغدغههای معیشتی عاطفی، وسواسهای فکری، حاشیههای ناخواسته از برخورد نامناسب اطرافیان مربوط میشود. در هر حال این گروه از زنان به عنوان زنان مطلقه یا بیوه در جامعه شناخته شده اند که با مسائل، مشکلات و موانع زیادی در زندگی مواجه هستند ، لذا باید مشکلات این قشر به صورت ریشه ای حل شود.
 مهم ترین درخواست جامعه زنان سرپرست خانوار از دولت تهیه یک لایحه حمایتی همه جانبه اعم از مشاغل 
خرد این افراد و بهبود سطح زندگی این قشر آسیب پذیر از جامعه است.
 امروزه  اغلب موارد با نگرش های منفی فرهنگی به زنان سرپرست خانوار و فرزندانش نگریسته می شود که این نوع برخوردها،  احساسات منفی چون حقارت، درماندگی، ترس و خجالت را در این زنان بر می انگیزد و باعث مشکلات روحی عدیده ای برای این عزیزان میشود.
مهم ترین برنامه دولت برای حمایت از حقوق زنان و خصوصا زنان سرپرست خانوار میتواند اعطای مجوز های مشاغل های خرد و همچنین از میان بردن موانع کسب و کار زنان جامعه باشد چرا که دغدغه یک زن سرپرست خانوار برطرف ساختن مشکلات معیشتی خانواده خود از طریق کسب کار و بدست آوردن روزی حلال است، 

عوامل موثر بر کیفیت زندگی اقتصادی زنان
.این تصور عمومی وجود دارد که زنان به دلیل نرخ فقر بالاتر و فرصت های شغلی کمتر از نظر اجتماعی آسیب پذیرتر از مردان هستند و این مساله برای زنان سرپرست خانوار به دلیل ترس از انتقال فقر بین نسلی گسترده تر است
. زنان سرپرست خانوار پس از از دست دادن همسر خود مجبور به بازی در نقش های متناقض و متعدد می شوند و به دلیل عدم دسترسی به مشاغل پردرآمد مجبور به کار در مشاغل حاشیه ای ، پاره وقت غیررسمی و کم درآمد هستند؛ این زنان به دلیل مشکلاتی مانند فقر ، وضعیت اقتصادی-اجتماعی ضعیف و مسئولیت های متعدد قادر به حفظ سلامتی خود نیستند. در نتیجه ، آنها رفتارهای پرخطر بیشتری را تجربه می کنند. آنها همچنین ممکن است از استرس ، اختلالات روانی ، افسردگی ، مصرف مواد مخدر و فقر مالی و فرهنگی رنج ببرند.
زنان می توانند با آموزش تکنیک های مورد نیاز آماده سازگاری با نقش های جدید ، چند وجهی و گاه متضاد شوند. آنها همچنین باید با حمایت اقتصادی بیشتری حمایت شوند تا چرخه فقر و معلولیت در خانواده آنها متوقف شود و فرزندان آنها بتوانند زندگی بهتری داشته باشند. از نظر اجتماعی ، همچنین می ‌توان با ارائه آموزش مناسب و کمک به تغییر کلیشه های جنسیتی ، وضعیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار را افزایش داد تا نقش آنها به عنوان سرپرست و مدیر یک خانواده به راحتی در جامعه پذیرفته شود.
مطابق آمار رسمي وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعي، از سال 85 تا 1400 تعداد زنان سرپرست خانور در ايران از يک ميليون و 600 هزار نفر به 3 ميليون و 400 هزار نفر افزايش يافته است. گزارشات وزارت رفاه در سال 97 از اين حکايت داشت که در آن زمان، حدود 33 درصد از زنان سرپرست خانوار در ايران زير خط فقر قرار داشتند، اما با توجه به تورم سه سال گذشته اقتصاد ايران و عدم افزايش دستمزدها متناسب با نرخ تورم، بعيد نيست که در شرايط کنوني حداقل 50 درصد زنان سرپرست ايراني معادل يک ميليون و 700 هزار نفر زير خط فقر قرار داشته باشند. طبق آمارهاي سازمان ملل در جهان به طور کلي نرخ فقر زنان بيشتر از مردان است. زنان و مردان از نظر فقر در کودکي يکسان هستند، اما زماني که زنان به سن 18 تا 24 سالگي ميرسند؛ يعني سني که زمان ازدواج يا باروري آنها است شکاف عميق معناداري در زمينه فقر بين مردان و زنان به وجود ميآيد. زنان مسن که بالاي 75 سال سن دارند فقيرتر از مردان همسن وسال خود هستند و بيش از نيمي از زنان فقير را زنان فاقد فرزند يا زنان مجرد تشکيل ميدهند.
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا