به گزارش اختصاصی دریای اندیشه از بستک، خلیل اژدری از جوانان خوش نام شهرستان بستک که با نام هنری باران در عرصه شعر فعالیت دارد کارشناس رادیولوژی (تصویربرداری پزشکی) است که در دانشگاه علوم پزشکی شیراز تحصیل کرده و هم اکنون از پرسنل بیمارستان فارابی بستک است.او از اهالی روستای فتویه است، روستایی که به گفته خودش، جایش در قلبم است و خاطره ها را با او در بقچه ذهنم حمل می کنم و عاشقانه دوستش دارم.
وی متاهل است و برای فرزندانش هم شعر گفته است.او می گوید شعری که برای عزیزترین اشخاصِ زندگیت بگویی قطعا حالت را بی نهایت خوب می کند.
خلیل اژدری در گفتگویی اختصاصی با خبرنگار دریای اندیشه اظهار داشت: من از دوران نوجوانی به ادبیات علاقمند بوده ام و از هر فرصتی برای نوشتن استفاده و بهره می بردم.بطور رسمی تر از سال ۱۳۸۰ بیشتر وقت گذاشتم و قلمِ ذهنم را به گماشتن احساسم وا داشتم.تخلص شعری من باران است و بیشتر در سبک شعر نو (نیمایی) شعر می سرایم.
وی افزود: بی گمان آنچه از ادبیات فارسی بر تارک شعر جهان می درخشد در قالب اشعار کلاسیک بوده است.قالب شعر، وزن و قافیه، زبان شاعر است که به آفرینش اثر می پردازد.شعر کلاسیک توجه بسیار به آهنگ شعر و وزن شعر دارد.شعر نو بیشتر اجتماعی و پایبند به قاعده ای نیست و وزن و عروض و قافیه را رعایت نمی کند.
شاعر جوان شهرستان بستک گفت: به نظرم برای شاعر شدن باید آدم احساسی، عاطفی، نکته بین و نکته سنج باشی.برای نسل جوان باید اول روی عاطفه و احساسشان کار کرد و تشویقشان کنیم به نوشتن و فکر کردن! من اول نوشتم و کم کم احساس کردم که بایستی ظرفیت مطالعه ام را تقویت کنم.الان اول راهم و مطالعه جزء جدا نشدنی زندگی شعری و کاری من است.باید مطالعه کرد و از دیگران آموخت.برای پیشرفت باید از منم منم ها فاصله بگیریم.هرگز اهل منم منم نیستم و آرزوی ما شدن (پیشرفت دست جمعی) را در ذهن دارم.باید یاد بگیریم که ظرفیت انتقاد را بالا ببریم و هرگز به غرور باج ندهیم.کسی که رفیقِ غرور و کبر شود بازنده واقعی است.
وی از علاقه خود به ادبیات گفت و در ادامه افزود: از دوره راهنمایی وقتی موضوعی برای انشاء بود با ذوق و وسواس زیاد مطالعه می کردم و نهایت دقت را در نوشتن داشتم.مهمترین چیزی که برایم اهمیت داشت اینکه مطلبم حتما دقیق و ادبی و با احساس و زنده باشد.از همان دوران تا حالا کلیشه ای بودن را نمی پسندیدم و همیشه به دنبال نوآوری در متن هایم بودم.اولین شعرم را در سال ۱۳۸۰ سرودم.مضمون آن همدلی با بچه های کم بضاعت بود.با پایان یافتن دوره دبیرستان و ورود به دانشگاه، مقوله شعر و نویسندگی در وجودم شکل گرفت و علاقه مندی من به ادبیات با شعرهای حافظ، سعدی و مولانا شروع شد.
خلیل اژدری نظر خانواده، دوستان و اطرافیان در مورد اشعارش را مثبت دانست و اظهار داشت: دوستان همیشه به من لطف داشتند، کارهای مرا دوست داشتند و از اینکه راحت می توانم مطالب و حرف های دلم را بنویسم مرا تشویق می کردند.سبک شعرهای من شعر نو هستند.در قالبِ نیمایی، سپید شعر می گویم و علاقمند به کارهای سهراب سپهری؛ اخوان و شاملو هستم.تعدادی از اشعار من در قالب غزل نیز هست.
او وضعیت شعر و ادبیات شهرستان را خوب ارزیابی کرد و گفت: دوستانی که در هر زمینه ادبی مشغولند قابل احترامند و الحمدلله شهرستان بستک شاعران و خصوصا نویسندگان بسیار حاذق و با مطالعه ای دارد که آرزوی موفقیت برای تک تک این عزیزان را دارم.بنده با اکثر دوستان در شهرستان در ارتباطم و دوستان ادیب بسیار خوبی در استان فارس و سایر استان های دیگر نیز دارم.معاشرت و همفکری هم با این عزیزان دارم.
وی تصریح کرد: مباحث اجتماعی، اخلاقی و اجتماعی را می پسندم.بیشتر در جهت ارتقاء اخلاقیات قلم میزنم و دوست دارم انسان ها به حرمت ها پایبند باشند.همواره احترام و ادب سرلوحه رفتارشان باشد خصوصا احترام به بزرگترها هرگز نباید فراموش شود، امری که این روزها کمتر مشاهده می شود و احترام ها سرما خورده اند!
خلیل اژدری در مورد یاد گرفتن شعر گفت: به نظرم مثل همه کارها، ابتدا باید علاقه و حسِ این کار را داشته باشید.مهمترین ابزار شعر و نویسندگی احساس است، احساس یعنی علاقه ذاتی و ادراکِ حسی به پیرامون.باید با احساس و با چشمانی نافذ طبیعتِ جان و جهان را با قلمت بازگو کنی!
وی تصریح کرد: شعر باید آموزنده باشد، شعر بی محتوا مورد پسند من نیست.شعرهایی با محتوای عرفانی، اخلاقی و اجتماعی را دوست دارم.شعر و نویسندگی بایستی خصوصیات حسی و اعتقادی و اجتماعی و رفتاری ما را تحریک و به فکر وا دارد.من هر شخصی که در زمینه هنری فعالیت می کند برایم قابل احترام است و چون شعر نو را دوست دارم بیشتر به اشعار سهراب سپهری، اخوان ثالث، شاملو و نیما علاقمندم و شعرهای حضرت حافظ، سعدی و مولانا در قالب شعر کلاسیک که عاشقانه است را دوست دارم و همیشه می خوانم.
او درخصوص چاپ اشعارش نیز بیان داشت: شعرها و مطالب من در آینده نزدیک به صورت کتابی چاپ خواهد شد که شامل اشعار من، متن های ادبی و جملات کوتاه (مینیمالیسم) می باشد.واقعیتش این است که فقط و فقط دوست دارم با کارهایم باعث خوشحالی مردم شوم و از کارهایم لذت ببرند.مقبولیت اهلِ فن و مردم ادب دوست از کارهایم هدف من در ارائه آثارم می باشد، امید که مقبول افتد.
وی می گوید وقتی مطلبی یا شعر جدیدی می نویسم بسیاری از دوستان با ارسال پیام هایی که سرشار از محبت این عزیزان است مرا خوشحال می کنند و همواره این لطف را به من داشته اند.خیلی ها راجع به ایده های ذهنی من نسبت به همان شعر یا مطلب می پرسند که من از درایت و ژرف اندیشی این عزیزان بی نهایت خوشحال می شوم.درود بر آنهایی که دل در گرو آمیزه های ادبی دارند و تعلقات دنیوی، حریفِ دل های زلالشان نشده!
خلیل اژدری درخصوص اینکه شغلش با کار هنری اش هیچ سنخیتی به هم ندارند گفت: بارها از من سوال شده که یک نفر از پرسنل درمانی و بیمارستانی با شعر چه سنخیتی دارد؟ باور کنید و یقین بدانید که شغل ربطی به شعر و شاعری ندارد، رابطه مستقیم با دل و احساس دارد.
می توانی در هر شغلی باشی و دلت هم با مقوله احساسِ شعر تلطیف دهی.قطعا قلبی که دریچه اش به بهار ادبیات و شعر و نثر باز شود عطر دل انگیز محبت و دوستی در اعماق ذهن و روانش همیشه جاری است و استشمام می شود.
در پایان این گفتگو از خلیل اژدری درخواست کردم یکی از اشعارش را که تازه سروده و تاکنون منتشر نشده برایمان بخواند.شما نیز در ادامه آن را بخوانید:
دست و پا بزنیم برای بهتر شدن
برای آدم شدن!
ثانیه ای جا زدن
چاقو زدن به شاهرگ امید است
عده ای سمج ترند
و دنیا را بغل کرده اند
خسته ام از این فضا…
خسته ام از این هوا…
که بی رفیقی حرمت دارد
به هیاهوی گوشه و کنار
ذوقت به یغما می رود
وقتی برای پاره کردن تنت صف کشیده اند!
خنده های معنی دار
طناب داری است که حنجره ات را می بُرد!
تنهایی می چسبد و شرف دارد
تا اینکه کنار ولگردهایی باشی که از مال دنیا
چاپلوسی را سرقت کرده اند!
کاش آدم ها می دانستند
به کم آوردن یک نفس فرصت دارند
کاش درِ گوش دنیا بگوییم
دست از سر ما بردار
بگذار اندکی آدم باشیم!
حوالی ساعت دلتنگی
یادت نرود سبدی از واژه های زیبا
به مهمانی معبود ازلی ببری
او همیشه بی منت انتظارت را می کشد
برای آدم شدنمان دعا کنیم!