علی ستاری
به گزارش اختصاصی سرویس اجتماعی روزنامه دریای اندیشه؛ مهمترین دغدغه در زندگی هر کدام از ما مردم ایران تأمین مسکن است، چرا که چندین دهه است که سبک زندگی ما ایرانیها به سمت غربی شدن حرکت کرده و دیگر تحمل همدیگر را نداریم و از همین بابت سعی کردهایم هر کدام برای خودمان خانهای هرچند کوچک دست وپا کنیم .
به همین منظور در جامعه امروز ایران دیگر کمتر شاهد آن خانههای بزرگ چندین اتاقه هستیم که همه فرزندان یک پدر با همسر و فرزندانشان در آن زندگی میکردند؛ شاید اگر میتوانستیم فرهنگ ناب خانوادگی و کوچک و بزرگتری را دوباره در جامعه خود احیا کرده و همه بر سر یک سفره بنشینیم بسیاری از مشکلات جامعه حل میشد .
چرا که بسیاری از نارساییها از بیخبری و دوری ما از همدیگر نشأت میگیرند اما چه کنیم که از اصالت فرهنگ خود دور شدهایم و هنوز بچههایمان به دنیا نیامده نگران مسکن آینده آنها هستیم چرا که نسلهایی استقلال طلب در کشورمان تربیت شدهاند که همراه شدن آنها با جریانات روز همه چیز را در خود حل کرده است.
یک مثال ساده بزنم تا عرضم بهتر جا بیافتد: یک پدر ۱۰۰۰ متر زمین دارد که در آن کشاورزی میکند و ۱۰ فرزند هم دارد که همه فرزندان در خانه او زندگی میکنند؛ به محض اینکه پدر میمیرد دعوای ارث و میراث پیش میآید و در بهترین حالت زمین کشاورزی پدر که خرج ۱۱ خانواده را میداد تقسیم بر ۱۰ میشود؛ یعنی هر فرزند ۱۰۰ متر – فرزندان با آن ۱۰۰ متر هیچ کاری نمیتوانند بکنند و مجبورند دیارشان را رها کرده و به شهر کوچ کنند و به اجاره نشینی روی بیاورند.
بدی داستان زندگی ما همین است روز به روز در حال تقسیم و محدود کردن منابع خود هستیم، یک روز این بلا بر سر اراضی کشاورزی آمد و امروز کشاورزی ما حتی خرج خودش را هم در نمیآورد و فردا همین بلا در حوزه مسکن اتفاق خواهد افتاد و دیگر زیرساختی برای ایجاد مسکن باقی نخواهد ماند.
مثالش همین شهر بندرعباس خودمان است؛ از یک سو محاصره با دریا، از سویی دیگر محاصره با صنایع و از سویی دیگر محاصره با مسیلها و درهها و کوهستان – اراضی قابل تسطیح هم که صاف شد و تبدیل به قوطی کبریتهای جدید خواهد شد.
آیندهی این شهر چه خواهد شد؟ هیچ! بندرعباس در همین نقطهای که هست به اتمام خواهد رسید و شاید شهرهای جدیدی از کنار بندرعباس رشد کنند که آنها هم توفیق زیادی نخواهند داشت چرا که پول و ثروت در غرب بندرعباس است رساندن خود از غرب به شرق کار آسانی نیست!
با همه این تفاسیر طبق اعلام استاندار هرمزگان نهضت ملی مسکن به میانگین پیشرفت ۵۲ درصدی رسیده است و این یعنی توپ ۴۸ درصد مسکن باقی مانده در زمین دولت جدید است.
دولت سیزدهم با دغدغههایی راستین نسبت به محرومین میتوانست عرصه تحول در معماری و شهرسازی بندرعباس باشد؛ ۴۰ درصد بافت فرسوده و محله حاشیهای در شهر بندرعباس از یک منظر یعنی یک بمب ساعتی و از منظر دیگر یعنی یک فرصت برای شهرسازی و نجات بخش عمدهای از بندرعباس از زندگی در سکونتگاههای ناایمن که هر لحظه ممکن است با یکی از این زلزلههایی که هر از چند گاهی سر و کلهاش پیدا میشود به اتفاقی تلخ در تاریخ هرمزگان و جنوب کشور بدل شود.
بهتر بود دولت به جای صاف و صوف کردن بیابانهای اطراف بندرعباس و بیش از یک سال زمان گذاشتن برای الحاق آنها به شهر بندرعباس، وصله ناجور شهر را وارد فاز ساخت مسکن میکرد و در ازای اعطای یک یا چند واحد مسکونی به ساکنان محلات بافت فرسوده اراضی آنها را وارد مدار نهضت ملی مسکن میکرد اما خب نشد یا نکردند ،بازآفرینی شهری فقط خیابان باز کردن نیست.
سازمان نهضت ملی مسکن در برابر مردمانی که امروز در ناایمن ترین شکل ممکن زندگی میکنند مسوولیت دارد و باید به عنوان مسئول اصلی شهر بندرعباس فکری به حال مردم کند.
برای نجات مردم از بافت فرسوده باید نوسازی خانه ها با حمایت دولت آغاز شود ، پوشاندن عیوب بافت فرسوده با رنگ آمیزی دیوارها چاره ساز نخواهد بود.