مسئولیت پذیری یک اتفاق بسیار رایج در میان کودکان ، نوجوانان و حتی بزرگسالان به شمار می آید که باعث شکل گیری اعتماد بنفس می شود.
به گزارش دریای اندیشه ؛ بسیاری از خانواده ها از دیدگاه خود فکر میکنند که در حال خدمات رسانی به فرزندانشان هستند و از این بابت آنقدر خودشان را به زحمت می اندازند تا آب بر دل فرزندشان تکان نخورد. باید گفت که آنها از این جهت والدین موفق و دلسوزی هستند اما این گروه از والدین بدلایل مختلف ، بزرگترین خیانت را در حق فرزندانشان می کنند.
از آنجاییکه برخی کودکان 6 ساله به تنهایی نمی توانند به دستشویی بروند و یا اینکه دختر بچه 10 ساله ای که هنوز به تنهایی نمی تواند حمام کند. نمونه های بارزی از عدم مسئولیت پذیری است.
در برخی مواقع ؛ دانش آموزان مقاطع ابتدایی ، قبل از شیوع ویروس مرگبار کرونا و تعطیلی مدارس ؛ والدینشان روپوش مدرسه را به تن آنها کرده و کیف مدرسه را از شب قبل برای آنها مرتب می کنند.
در واقع اینگونه دانش آموزان بار هیچ مسئولیتی بر روی دوششان سنگینی نکرده و تن پرور بار می آیند. این مدل خدمات رسانی والدین ؛ سلب احساس مسئولیت از فرزندان به شمار می آید.
در این گزارش ؛ سوال برایمان پیش می آید که آیا کودکان و نوجوانانی که احساس مسئولیت از آنها سلب شده ، با موقعیت های جدید به سمت چالش پیش می روند؟ آیا فرزندان در رویارویی با این موقعیت های ناشناخته و دلهره آوری که در زندگی شان هر لحظه امکان وقوع وجود دارد، به سمت چالش کشیده می شوند؟
در خصوص مبحث (( مسئولیت پذیری )) انتظارمان از فرزند 4 ساله و یا کودکان 6 یا 7 ساله ای که بتازگی وارد اجتماع بزرگی همچون مدرسه شده اند ، اینست که برای دستشویی رفتن خودکفا باشد.
مگر اینکه در موقعیت های ویژه ، اتفاقات خاصی رخ دهد بطور مثال : با نقل مکان از منزلی به منزل جدیدتر ، فرد مدنظر برای حمام رفتن دچار مشکل شود و یا اینکه در چنین شرایط کودک از موقعیت جدید احساس ترس داشته باشد ، این اتفاقات موقتی و طبیعی است.
این گزارش در ارتباط با موضوع احساس مسئولیت پذیری و ارتقاء میزان اعتماد بنفس کودکان و نوجوان می باشد و بقيه مطالب خواندني را در ادامه بخوانيد.
دیدن عاقبت کار ! نه تنبیه
روانشناس کودکان و نوجوانان در گفتگو با دریای اندیشه اظهار داشت : در برخی مواقع معلمان درگیر این مسئله هستند که دانش آموزان ؛ کتاب و یا دفتر مربوط به تکالیف درسی را در خانه فراموش می کنند و پس از آنکه والدین وسیله مدنظر را برای فرزندشان به مدرسه می آورند آنها از این بابت نگرانند که مبادا فرزندشان توبیخ شود.
ناهید عابدی گفت : در چنین شرایطی کودک ؛ دقت عمل به خرج نداده و می بایست در برداشتن لوازم ضروری مرتبط با مدرسه دقت لازم را داشته باشد. بنابراین همین مسئله بیانگر عدم مسئولیت پذیری دانش آموز است. دانش آموزان بخاطر عدم بی مسئولیتی باید با عاقبت کار آشنا شود و نه تنبیه!
عابدی تصریح کرد : از آنجاییکه والدین باید احساس مسئولیت پذیری و ارتقاء اعتماد بنفس را در فرزندانشان تقویت نمایند و بعد از آن فرزندان بطور عادی و طبیعی کارهای شخصی خود را انجام می دهند.
افزایش اعتماد بنفس با مسئولیت پذیر بودن
وی بیان داشت : مسئولیت پذیر بودن ؛ منجر به ارتقاء اعتماد بنفس می شود و از طرفی والدین سهل گیر می خواهند مسیر مسئولیت پذیر شدن فرزندان را با جدیت بیشتری ادامه دهند و از آنجاییکه این مسیر بی انتهایی است ، زمانیکه یک کودک و یا فرزند یک کار را به عنوان وظیفه و یا مسئولیت شخصی در منزل انجام می دهد دراین شرایط والدین مسئولیت های جدید و مورد علاقه فرزندان را به آنها محول می نمایند. (( بطور مثال : شاید یک دختر بچه دوست داشته باشد در کارهای منزل ، آشپزی کردن به مادر خود کمک کند و در مقابل یک پسر بچه شاید علاقمند باشد در انجام فعالیت های مربوط به تعمیرات ماشین و یا انجام فعالیت هایی که با آچار فرانسه و پیچ گوشتی مرتبط است به پدرش کمک نماید)) .
روانشناس کودک و نوجوان اذعان داشت : فرزندان می خواهند یک پروسه زمانی را طی نمایند و این موضوع بدین معناست که والدین نباید یک شبه از فرزندانشان انتظار داشته باشند ، زمانیکه مهمان وارد منزلشان می شود تدارکات لازم جهت آماده سازی غذا و تمام مسئولیت بزرگ را برعهده بگیرند.
عابدی ابراز داشت : والدین باید در ابتدا تمام فوت و فن ها و مسئولیت های کوچک را برعهده فرزندانشان بگذارند تا زمانیکه در مواجه با طوفانهای سخت ، مسئولیت های بزرگ و امتحان واقعی قرار گرفتند تا به نحو احسنت بتوانند از عهده کارهایشان بر بیایند. قطعا انجام مهارت ها و مسئولیت پذیری یک نوع تصویری ذهنی از بذر توانستن را ذهن فرزندان پرورش می دهد.
وی عنوان داشت : بطور مثال ؛ هنگامیکه کودک کار دستی درست می کند ، در چنین شرایطی والدین می توانند در انجام فعالیت ها به او کمک نمایند و سویی دیگر هم کودکان می توانند از والدین درخواست راهنمایی کنند. بنابراین با همکاری جمعی ، کار زیباتر و قشنگتر می شود. (( اما در نهایت باید بگذاریم کودک فعالیتش را خودش به ثمر برساند)) .
روانشناس کودک و نوجوان اذعان داشت : اگر کودکی در انجام مسئولیت ها با شکست مواجه شد در چنین مواقعی والدین باید به فرزندانشان بگویند که تو در نهایت زحمت خودت را کشیدی ! به عقیده بنده نتیجه کار اهمیتی ندارد و فرایندها از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد.
ناگفته نماند ؛ اغلب بزرگسالان در انجام مسئولیت محوله خودشان دارای مهارت های بسیار پایین هستند در چنین مواقعی باید از مسئولیت های کوچک به بزرگ استفاده کرد. در وهله اول باید اگر بخواهیم مسئولیت های بزرگ را برای انجام کار برگزینیم قطعا باید شکست مواجه خواهیم شد. در نهایت باید گام اول را با موفقیت برداشت تا بتوانیم گام های بعدی را با دقت بیشتری انجام داد.
قصه پر غصه اعتماد بنفس کاذب
عابدی بیان داشت : هنگامیکه کودک به یک وسیله داغ دست می زند قطعا والدین و اطرافیانش او را بر حذر می دارند و او را متوجه محدودیت ها می کنند. این محدودیت ها و همچنین عمل در موقعیت و شناخت موقعیت از الزامات در عمل به شمار می آید. بدین معناست ما انسانها زمانیکه در موقعیتی قرار می گیریم باید بدانیم الزامات عمل ماچیست ؟ چه کارهایی را باید و چه کارهایی را نبایدانجام دهیم؟ تا بتوانیم در این موقعیت به موفقیت هایی دست پیدا کنیم.
وی افزود : یک دانش آموز باید نظم و پیگیری در انجام کارهای محوطه و شخصی اش را در برنامه های کار خویش قرار دهد.
به گفته این روانشناس ؛ دو مدل شیوه فرزند پروری داریم ، در الگوی اول والدین به فرزندانشان هیچ گونه مسئولیتی را نداده و زمانیکه فرزندان رشد پیدا کرده و یک مسئولیت نسبتا ساده را بر عهده شان می گذارند ، کودک مات و مبهوت فقط والدینش را نگاه میکند بدلیل اینکه او نمی داند در این شرایط چکارهایی را باید انجام دهد.
در چنین شرایطی قصه پر غصه اعتماد به نفس کاذب گسترش پیدا کرده و کودک احساس ناتوانی در انجام کار میکند. در الگوی دوم در طرف مقابل فرزندانی را مشاهده می کنیم که آنقدر غرق در مسئولیت هستند که از این بابت فشارهای فراوانی بر آنها تحمیل می شود.
گزارش : فاطمه درویش پور