سراب سرخابی رویاها
  • ورزشی

  • تیر 03، 1399 - 08:50


رویا همیشه شیرین است. می‌شود چشم‌ها را بست، از بوی آن سرخوش شد و در لباس مخملی‌اش آرام گرفت اما همین شیرینی گاهی چنان تلخ می‌شود که با صد من عسل هم نمی‌توان به جنگش رفت.

رویاهای بزرگ، قدم‌های کوچک؛ انسان برای رسیدن به جایگاهی که فکر می‌کند برایش مطلوب است سال‌ها برنامه‌ریزی و تلاش می‌کند، سختی می‌کشد، می‌جنگد، زمین می‌خورد و دوباره بلند می‌شود تا به نقطه‌ای برسد که آروزش را در دل دارد اما گاهی بعد از رسیدن، همه چیز رنگ ‌می‌بازد، انگار آن نقطه درخشان از اول سرابی بیش نبوده است.  

اگر برای ستاره‌های جهانی فوتبال پوشیدن پیراهن تیم‌هایی مثل رئال مادرید، بارسلونا، منچستر یا یوونتوس و میلان و بایرن مونیخ یک رویا و هدف نهایی باشد، حضور در استقلال و پرسپولیس هم برای بازیکنان ایرانی رویاست. هرچند در سال‌های اخیر لژیونر شدن و بازی حتی در کشورهایی مثل قطر و امارات به دلیلی جذابیت‌های مالی، برای بازیکنان ایرانی یک گزینه فوق‌العاده به حساب می‌آید اما پوشیدن پیراهن آبی یا قرمز هنوز هم آرزوی بسیاری از بازیکنان است. در این میان بازیکنانی با همین رویای شیرین در این تیم‌ها حضور پیدا کردند اما به دلایل مختلف رویای آن‌ها خیلی زود به پایان رسید.

همیشه بازیکنانی بوده‌اند که با اسم و رسم یک ستاره به یکی از این دو تیم پیوسته‌اند اما خیلی زود و بدون داشتن عملکردی درخشان این تیم‌ها را ترک کرده‌اند. نگاهی انداخته‌ایم به چند نفر از این بازیکنان در که در سال‌های اخیر در استقلال و پرسپولیس حضور داشتند اما در سال‌های بعد کسی به عنوان ستاره این دو تیم از آن‌ها یاد نخواهد کرد.

استقلال

مرتضی تبریزی

مهاجم جوان ذوب‌آهن با حرف و حدیث‌های زیاد و رقم بالای رضایت‌نامه و دستمزد به استقلال آمد تا وضعیت خط حمله این تیم را بهتر کند. ولی حاصل کار او با لباس آبی نیمکت‌نشینی، مصدومیت و شنیدن نیش و کنایه‌های هواداران و رسانه‌ها بود. او به تازگی رباط صلیبی پاره کرده و معلوم نیست آیا باشگاه استقلال قراردادش را تمدید می‌کند یا خیر. تبریزی در فصل اول حضورش عملکرد به نسبت بهتری داشت و در ۲۸ مسابقه ۷ گل برای آبی‌ها به ثمر رساند و یک پاس گل هم داد.

حسن بیت سعید

یک سال بعد از قهرمانی در لیگ با استقلال خوزستان به عنوان یک ستاره به تیم هم‌نام تهرانی پیوست. او در استقلال خوزستان به قدری خوب کار کرد که به او و دو مهاجم دیگر تیم یعنی زهیوی و زبیدی لقب ZBZ را دادند اما او شش ماه بعد از پیوستن به استقلال با آماری نا امید کننده این تیم را ترک کرد. بیت سعید در ۱۰ مسابقه‌ای که برای استقلال به میدان رفت فقط یک پاس گل داد.

آرش

یکی دیگر از بازیکنانی که با آب و تاب زیادی به استقلال پیوست افشین بود. هر چند بین عملکرد خوب او در فولاد و پیوستنش به استقلال حدود سه سال فاصله بود اما آمدنش به استقلال سر و صدای زیادی به پا کرد. او که خرداد ۹۵ به تیم منصوریان پیوسته بود، دی ماه همان سال بدون دستاورد خاصی این تیم را ترک کرد. افشین در بیشتر روزهای حضورش در این تیم سکو نشین و نیمکت نشین بود. روزهای تاریک افشین در استقلال بدون ثبت حتی یک گل و پاس گل به پایان رسید.

بختیار رحمانی

سرنوشت رحمانی هم در استقلال تقریبا مشابه دوس  همبازی‌اش یعنی افشین بود. او چند روز زودتر از افشین به استقلال پیوست و همزمان با او این تیم را ترک کرد. هر چند رحمانی به نسبت افشین در بازی‌های بیشتری برای استقلال به میدان رفت اما حاصل کار او در ۱۶ بازی فقط یک گل بود.

امین منوچهری

فتح‌الله‌زاده که در فصل نقل و انتقالات علاقه خاصی به ترکاندن بمب داشت، در سال ۹۱ امین منوچهری را از سایپا به استقلال آورد تا ستاره جدید آبی‌ها شود. سرنوشت اما برای او جور دیگری رقم خورد و در پایان نیم فصل و با انجام هشت بازی و به ثمر رساندن یک گل این تیم را ترک کرد.

پرسپولیس

محمد قاضی

در سال ۹۱ و در زمان مدیریت محمد رویانیان، قاضی از ذوب‌آهن به پرسپولیس آمد. آن سال میان رویانیان و فتح‌الله‌زاده رقابت زیادی برای جذب بازیکنان بزرگ وجود داشت و هر کدام از آن‌ها سعی می‌کردند با خریدن ستاره‌های تیم‌ها دیگر در این رقابت برنده شوند. قاضی هم یکی از این بازیکنان بود اما او در ۲۲ مسابقه با پیراهن پرسپولیس فقط دو گل به ثمر رساند تا یکی از بمب‌های رویانیان خنثی شود.

سال بعد که او به استقلال رفت آمار بهتری نسبت به زمان حضورش در پرسپولیس داشت و در ۴۰ بازی ۱۱ گل به ثمر رساند اما باز هم برای بازیکنی که با جنجال زیاد به دو تیم تهرانی پیوسته بود آمار خوبی محسوب نمی‌شد.

پیام صادقیان

درگیری، اخراج، حاشیه،‌ کمیته انضباطی و البته تکنیک و دریبل. این‌ها کلیدواژه‌هایی بودند که در دو سال حضور صادقیان در پرسپولیس برای توصیف عملکرد او استفاده می‌شد. صادقیان به عنوان یک استعداد درخشان از ذوب‌آهن به پرسپولیس آمد و در همین تیم بود که نشان داد فوتبال ایران می‌تواند یک ستاره بزرگ دیگر داشته باشد اما رفتارهای غیر حرفه‌ای او در داخل و خارج از زمین، درگیری‌اش با بازیکنان خودی و حریف و حتی کادر فنی تیم خودش، درگیری معروفش با داور مسابقه و به طور کلی حاشیه‌های ریز و درشتش او را از این مسیر دور کرد. هر چند به گفته خودش رسانه‌ها و اهالی فوتبال با او بسیار سخت‌گیرانه عمل کردند. صادقیان با حضور برانکو در پرسپولیس سرانجام از این تیم اخراج شد تا به این شکل بازیکنی که می‌توانست ستاره‌ای بزرگ حتی برای تیم ملی باشد در مسیر سقوط در فوتبال قرار بگیرد.

رضا نوروزی

سه سال بعد از آقای گلی در لیگ، نورورزی به پرسپولیس آمد تا شاید درخشش آن روزها را با لباس قرمزهای پایتخت تکرار کند اما در چهارمین مسابقه‌ای که برای این تیم انجام داد، رباط صلیبی‌اش پاره شد تا حضورش در پرسپولیس همان‌جا به پایان برسد.

کریم انصاری‌فرد

در همان سالی که رویانیان برای بمب ترکاندن تلاش می‌کرد، انصاری‌فرد به پرسپولیس آمد تا با محمد قاضی زوج خط حمله این تیم را تشکیل دهند اما نه قاضی و نه انصاری‌فرد عملکرد درخشانی در این تیم به جا نگذاشتند. هر چند آمار انصاری‌فرد از قاضی بهتر بود و در ۳۱ بازی ۸ گل برای سرخ‌ها به ثمر رساند اما با جدایی زودهنگام در انتهای فصل، مسیر ستاره شدن در پرسپولیس برای او به پایان رسید.

مهدی شریفی

شریفی روزهای بسیار خوبی در سپاهان داشت و خودش را به عنوان یک ستاره به فوتبال ایران معرفی کرد اما مصدومیت شدیدش او را از این مسیر دور کرد. او در سال ۹۷ و در زمان مربیگری برانکو به پرسپولیس آمد اما سرمربی کروات به او فرصت زیادی برای بازی نداد تا رویای درخشش مجدد در فوتبال ایران برای شریفی خیلی زود به پایان برسد. شریفی در زمان حضورش در پرسپولیس نه گل زد و نه پاس گل داد.